لطفا صبرکنید
69757
- اشتراک گذاری
ارتباط و استفاده علمی و عملی از ارواح و اجنه و شیاطین در اصطلاح لغوی و فقهی، سحر نام[1] دارد. طبق دلایل قرآنی، روایی و فقهی ساحری، در زندگی دنیوی و اخروی، به صلاح آدمی نیست.
قرآن کریم؛ ساحری را کفر، بیایمانی، بیتقوایی، معاملهای بد با خود، بیبهرگی از آخرت،[2] افزایش گناه و خواری دانسته است.[3]
روایات دینی؛ ساحری را کفر،[4] یکسان بودن با شرک،[5] مایۀ ورود به جهنم،[6] و... و ساحر را ملعون[7] دانستهاند.
فقها؛ هم به دلیل آیات و روایات و ضررهای جسمانی و روانی و دینی و اجتماعی که ساحری دارد آنرا حرام دانستهاند.[8]، [9]
[1]. «ثم الظاهر أن التسخیرات بأقسامها داخلة فی السحر علی جمیع تعاریفه». جزائری، سید محمد علی، شرح مکاسب محرمه مزجی، ج2، ص 112؛ «ثم ان الشهیدین عدّا من السحر، استخدام الملائکة و الجن و استنزال الشیاطین». همان، ص 68؛ «او علی سبیل الاستعانة بالارواح الساذجة». همان، ص 71.
[2]. «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا ...». بقره، 102 – 103؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 234، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. «وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقا». جن، 6.
.[4] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 356، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[5]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، 546، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[6]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 179، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[7]. همان، ج 1، ص 297.
[8]. شیخ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، ج 1، ص 257، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، 1415ق.
[9]. امام خمینی(ره)، اگرچه این ارتباطات را سحر را ندانست، اما آنها را حرام دانست. «و یلحق بذالک استخدام الملائکة و احضار الجن و تسخیرهم و احضار الارواح و تسخیرها و امثال ذالک ...». امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 1، ص 498، المکاسب المحرمه، مسئلهی، 16، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، بیتا.
اگرچه در تعریف و تعیین موارد سحر در کتب لغوی و فقهی تعاریف زیادی بیان شده است، اما در اینکه ارتباط با ارواح، اجنه و شیاطین، سحر نامیده میشود، از مسلمات شمرده شده است.[1]
ساحری سابقۀ دیرینه در تاریخ بشر دارد که بیشترین زمان گسترش آن، زمانی بود که انبیای الاهی یا در جامعه حضور نداشتند و یا حاکمیت آنها کم بود؛ لذا بیشترین زمان حضور آنها بعد از حضرت نوح[2]و سلیمان،[3] بود. اما همانطور که تاریخ ساحری گواه است و علم ناقصی که ارواح و اجنه و شیاطین[4] دارند و مدعیان دروغ گویی که ادعای ارتباط با اینها را داشتهاند، ساحران ضررهای زیای به جامعۀ بشری زدند، اعم از ضررهای دینی و معنوی؛ لذا به عقیدۀ ما، هم راههای دسترسی به اجنه و شیاطین و ارواح خلاف دین[5] است و هم اطلاعات و تاثیراتی که شیاطین و اجنه و ارواح میدهند یا میگذارند خلاف دین است و چه بسا شده است که ساحران ادعای نبوت یا مهدو یت کردهاند.[6]
سعادت آدمی در این است که دوستیها و دشمنیها و خوشیها و نگرانیها، خوابیدنها و بیداریها، سفرها و حضرها بر اساس مصالح دنیوی و اخروی باشد، اما در تاریخ ساحری خلاف آن است.[7]
از طرفی در احضار روح و تسخیر اجنه و شیاطین، نوعی سلب اراده و اختیار و اجبار و اکراه بر آنها و یا بر روح زن یا بچهای است که آنها (ارواح یا اجنه) از طریق اینها احضار میشوند وجود دارد که این تحصیل نوعی ضرر و اذیت است.[8]
نتیجه اینکه چون هم اطلاعات ارواح و اجنه و شیاطین محدود است، و هم تأثیرات آنها محدود است، و از طرفی اگر اطلاعات و تأثیرات از شیاطین باشد، کار شیطان گمراه کردن و تزیین باطل است؛ بنابر این،[9] هیچ اعتمادی به این ارتباطات نیست.[10]
[1]. شرح مکاسب محرمه مزجی، ج 2، ص 112.
[2]. امام حسن عسکری (ع): « ... کان بعد نوح قد کثرت السحرة»، عسکری، امام ابومحمد حسن بن علی، التفسیر المنسوب الی الامام العسکری، ص 473، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 147، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[3]. تفسیر المیزان، ج 1، ص 237.
[4] همان، ج 15، ص 330.
[5]. شرح مکاسب محرمه مزجی، ج 2، ص 67.
[6] همان.
[7] همان، ص 69.
[8] همان، ص 69.
[9]. نساء، 60؛ انعام، 6؛ و آیات بیشمار قرآن در خصوص شیطان.
[10]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «ارتباط انسان با جن»، سؤال 556؛ «ارتباط با موجودات عوالم دیگر»، سؤال 293؛ «توانایی شیطان و جن»، سؤال 138.