جستجوی پیشرفته

واژه «صداقت» از «صدق» در اصل به اين معنا است كه گفتار و يا خبرى كه داده مى‌‏شود، مطابق خارج باشد، و کسی را كه خبرش مطابق با واقع و خارج باشد، «صادق» و «راست‌گو» مى‏‌گويند. اما از آن‌جا كه به طور استعاره و مجاز، اعتقاد، عزم و اراده را هم قول ناميده‌‏اند،[1] در نتيجه صدق را در آنها نيز استعمال كرده، انسانى را هم كه عملش مطابق با اعتقادش باشد و يا كارى كه مى‏‌كند با اراده و تصميمش مطابق باشد، صادق و راست‌گو ناميده‌‏اند.
صداقت و راست‌گویی از بزرگ‌ترین فضایل اخلاقی است که در تعالیم و آموزه‌های دینی جایگاه ویژه دارد و در قرآن و روایات فراوان به آن سفارش شده است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»؛[2] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا كنيد و با راست‌گويان باشيد.


این فضیلت انسانی - اخلاقی بارزترین مشخصه پیامبران الهی در دعوت مردم به سوی خدا است؛ از این‌رو، راست‌گویی از اعمال نیک و پسندیده انسانی بوده و نزد دین و خرد از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. فطرت پاک انسان ایجاب می‌كند كه انسان سالم و متعادل، دل و زبانش یكسو و هماهنگ باشد، ظاهر و باطنش یكی باشد و آنچه را باور دارد بر زبان جاری كند.
اسلام دینی فطری است و راستی نیز خواست فطرت است، پس این دو پیوندی ناگسستنی دارند و در روایات با تعابیر گوناگونی بر راست‌گویی مسلمانان تأكید شده و آن‌را از اصول ایمان و دین‌داری به حساب آورده‌‌اند: «الصِّدْقُ رَأْسُ الدِّينِ»؛[3] نسبت راستی به دین، نسبت سر به بدن است. «الصِّدْقُ أَقْوَى دَعَائِمِ الْإِيمَان‏»؛[4] راستی محکم‌ترین پایه‌های ایمان است. «بِالصِّدْقِ تَكُونُ النَّجَاة»؛[5] رستگاری دنیا و آخرت در راست‌گویی است.
راوی می‌گوید: «از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏‌فرمود: چون بنده‌‏اى راست گويد، نخستين كسى كه او را تصديق مى‌‏كند خدا است، و خودش نيز مى‌‏داند كه‏ راست‌گو است، و چون دروغ گويد، اولين كسى كه او را تكذيب مى‌‏كند خدا است، و خودش نيز مى‌‏داند كه دروغ‌گو است».[6]
امام صادق(ع) در توصیف صداقت و راستی می‌فرماید: راستی نورى است كه در عالم معنا مى‌‏درخشد، مانند آفتابى كه روشنايى مى‏گيرد از او هر چيزى كه در تحت نفوذ نور ظاهرى او است، و نقصان و ضعفى در اين نور دادن به آفتاب وارد نمى‌‏شود. كسى كه حقيقتاً متصف به صدق است، به مقتضاى حقيقت صدقى كه در نفس او وجود دارد، كذب و تقلب را در افراد كاذب نديده، و تظاهر آنان را در اعمال حمل به صحت و صدق نموده، و اظهارات آنان را تصديق مى‌‏كند. آرى اين همان نور صدق و حقيقت روحانيت است كه غير اين معنا از او انتظارى نيست، و به جز آن‌كس که خلاف فطرت پاک و نورانيت و صفاى باطن او باشد چيزى از او ديده نمى‌‏شود. چنان‌كه حضرت آدم(ع) ابليس را در اظهار دروغى او چون قسم خورد، تصديق نمود، و اظهار و سخن او را باور كرد؛ زيرا در نفس آدم اثرى از دروغ و تقلب وجود نداشت.
خداوند متعال در سوره طه مى‌‌‏فرمايد: «پيش از اين، از آدم پيمان گرفته بوديم، امّا او فراموش كرد و عزم استوارى براى او نيافتيم».[7] و ابليس در اولين مرتبه، اين تقلب و خلاف را به كار برد، و پيش از او كسى را سابقه اين عمل در ظاهر و باطن نبود. پس او به دلیل ارتکاب همين دروغ دچار خسران و زيان‌كارى شده، و از صفا و صدق آدم در جهت اغوا و اضلال او نفعی نبرد و او را از مرحله ملكه صدق و روحانيت -به سبب دروغى كه راجع به هميشگى و خلود اظهار كرد- نتوانست بيرون برد.[8]
چنان‌که از سخنان امام(ع) استفاده می‌شود؛ صدق از لحاظ مطابق بودن با حق است؛ يعنى ظل و مرتبه‌‏اى است از حق، و حق نور و حقيقتى است كه در آن ظلمت و نقطه ضعف و خلافى نباشد. پس در صورتى كه وجود و صفات انسان صدق شد، البته هيچ‌گونه بطلان و ضلالت و انحراف و ظلمتى در او نخواهد بود. و چون چيزى حقيقة صدق شد، قهراً اثر نورانيت، درستى و حقيقت آن ظاهر گشته، و خواه و ناخواه آثار صدق جلوه خواهد كرد. و شخص صادق به مقتضاى حقيقت و باطن خود به جز صدق و حقيقت چيزى نديده، و پيوسته در افعال و حركات ديگران به جهت صدق آنها متوجه شده، بلكه آنها را به محل‌‏هاى صحيح و درست خود حمل خواهد كرد.[9]
امام صادق(ع) در ادامه روایت می‌فرماید: و صفت صدق، برای حضرت آدم ثمربخش و مفيد واقع گرديد؛ زيرا او به مقتضاى صفا و صدق باطن خود، غير راستى را به خود راه نداد، و خيال دروغ در باره ابليس نكرد و كذب او را كه به صورت صدق بود باور نمود.
اين است كه خداوند متعال فرمود: ما از آدم چيزى را كه بر خلاف پيمان و برنامه او بوده نديديم، و هرگز او قصد نافرمانى نداشت، و از اين لحاظ بود كه به سبب حيله و دروغ ابليس، از مقام برگزيدگى او كاسته نشد.
پس صدق يكى از صفات پسنديده و عالى انسانى است، و حقيقت صدق‏ در اثر تهذيب و تزكيه الهى به دست می‌آید. همچنين حصول صدق موجب تزكيه و برائت انسان از سيئات و اعمال قبیح مى‌‏شود، چنان‌كه حضرت عيسى(ع) در نتيجه ظهور صدق، از جانب پروردگار متعال تزكيه و تبرئه شد، و مورد ستايش قرار گرفت: «قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ»؛[10] منزهى تو! من حق ندارم آنچه را كه شايسته من نيست، بگويم! اگر چنين سخنى را گفته باشم، تو مى‌‏دانى، تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى.
‌حضرت عیسی مرآت و آیینه صادقان از امت پيامبر اسلام مى‏‌باشد، چنان‌كه در آخر آيات گذشته مربوط به حضرت عيسى(ع) به طور كلى مى‌‏فرمايد: «هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ»؛[11] امروز، روزى است كه راستى راست‌گويان، به آنها سود مى‏‌بخشد.
در روز جزاء صادقين به سبب صفت صدق نتيجه مطلوب مى‌‏گيرند، و صدق به هر اندازه‏‌اى كه در وجود آدمى برقرار و ثابت گردد، به همان مقدار براى او تزكيه و نجات می‌آورد.
امام علی(ع) فرمود: راستی شمشير برنده‌‏اى است كه با توجه و لطف پروردگار متعال در بندگان مخصوص او ظاهر مى‌‏شود، و اين شمشير به هر موردى كه فرود آيد و در هر كجايى كه پيدا شود، از آسمان و زمين، نافذ و قاطع خواهد بود. پس هر گاه بخواهى كه بدانى آيا تو از جمله صادقان و راست‌گویان هستى، يا از دروغ‌گویان بايد با كمال دقت و با نظر خالص در باطن و رفتار و كردار خود رسيدگى و تحقيق كرده، و قلب و ظواهر خود را به ميزان الهى و روى حق و عدل بررسى نموده، و چنان خود را به قوانين حق عرضه دارى كه گويى در پيشگاه عدل الهى حاضر شده‌‌ای، و در معرض سنجش روز قيامت قرار گرفته‌‌‏اى. خداوند متعال مى‌‌‏فرمايد: «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛[12] در روز جزاء مردم به ميزان حق سنجيده مى‏‌شوند، پس هر كسى كه ميزان او در مقام وزن كردن سنگين‌‏تر شد او رستگار خواهد بود.
پس چون برنامه معنوى تو از جهت افكار و عقاید و اخلاق، روى عدالت و درستى و صحت قرار گرفت، و اظهارات و ادعاهای تو طبق معنا و باطنت صورت پيدا كرد، البته مقام صدق برایت ثابت خواهد شد، و اين كمترين مرتبه صدق است كه در ميان زبان و قلب كوچک‌ترين مخالفت و تضادی نباشد. و شخص صادق به همين كيفيت و تعريفى كه ذكر شد مانند آدمى است كه در حالت احتضار باشد. شخص محتضر خواه و ناخواه روى به عالم روحانيت كرده و از جهان ماده و صورت مى‌‏گذرد، همچنين شخص صادق در همه احوال، اقوال و افكار خود صد در صد از صدق و درستى و حقيقت پيروى كرده، و از تظاهرات و اختلافات و دعواها و هوسرانی‌هاى مردم خواهد گذشت.[13]
بنابر این، صداقت و راستی بايد در تمام مراحل وجودى و زندگى انسان تحقق پيدا كند؛ يعنى از لحاظ افكار و عقاید، از لحاظ خوی‌ها و صفات نفسانى، از جهت رفتار و كردار و اعمال، و از جهت گفتار و بيان، اگر انسان تمام حركات و سكنات و همه احوال او روى صدق، راستى، درستى و حقيقت صورت گيرد، البته سرمايه خوش‌بختى و زمينه سعادت و مسير كمال و انسانيت را به دست آورده است. پس صدق در صورتى ثابت و برقرار مى‌‏شود كه از مراحل كذب، تقلب، حيله و انحرافات در افكار و اعمال و تظاهرات بر خلاف حقيقت و خودنمايى و خودستايى و هواپرستى و هوسرانى و ديگر افكار و رفتار و كردار و گفتارهاى مخالف حق، دورى كرده، و از هر گونه نادرستى و زشتى خود را پاک و تزكيه نمايد.[14]

[1]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان في تفسير القرآن، ج ‏9، ص 402، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق في كلمات القرآن الكريم، ج ۶، ص ۲۱۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۸ش؛ راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، ص 478، دارالعلم الدار الشامية، دمشق بيروت، 1412 ق.
[2]. توبه، 119.
[3]. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، محقق، مصحح، درايتى، مصطفى‏، ص 218، دفتر تبليغات‏، قم‏، چاپ اول، 1366ش.‏
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. ابن بابويه، محمد بن على،‏ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص 178، دار الشريف الرضي للنشر، قم، چاپ دوم، 1406 ق.‏ «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا صَدَقَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ يُصَدِّقُهُ اللَّهُ وَ نَفْسُهُ تَعْلَمُ أَنَّهُ صَادِقٌ وَ إِذَا كَذَبَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ يُكَذِّبُهُ اللَّهُ وَ نَفْسُهُ تَعْلَمُ أَنَّهُ كَاذِب‏»؛
[7]. طه، 115.
[8]. منسوب به جعفر بن محمد عليه السلام، امام ششم‏، مصباح الشريعة، ص 34، اعلمى، بيروت، چاپ اول، 1400 ق. «قَالَ الصَّادِقُ (ع) الصِّدْقُ نُورٌ مُتَشَعْشَعٌ فِي عَالَمِهِ كَالشَّمْسِ يَسْتَضِي‏ءُ بِهَا كُلُّ شَيْ‏ءٍ بِمَعْنَاهَا مِنْ غَيْرِ نُقْصَانٍ يَقَعُ عَلَى مَعْنَاهَا وَ الصَّادِقُ حَقّاً هُوَ الَّذِي يُصَدِّقُ كُلَّ كَاذِبٍ بِحَقِيقَةِ صِدْقِ مَا لَدَيْهِ وَ هُوَ الْمَعْنَى الَّذِي لَا يَسَعُ مَعَهُ سِوَاهُ أَوْ ضِدُّهُ مِثْلُ آدَمَ عَلَى نَبِيِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَيْهِ السَّلَامُ صَدَّقَ إِبْلِيسَ فِي كَذِبِهِ حِينَ أَقْسَمَ لَهُ كَاذِباً لِعَدَمِ مَا بِهِ مِنَ الْكَذِبِ فِي آدَمَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً لِأَنَّ إِبْلِيسَ أَبْدَعَ شَيْئاً كَانَ أَوَّلَ مَنْ أَبْدَعَهُ وَ هُوَ غَيْرُ مَعْهُودٍ ظَاهِراً وَ بَاطِناً فَخَسِرَ هُوَ بِكَذِبِهِ عَلَى مَعْنًى لَمْ يَنْتَفِعْ بِهِ مِنْ صِدْقِ آدَمَ ع عَلَى بَقَاءِ الْأَبَد».
[9]. مصباح الشريعة، ترجمه، مصطفوى، حسن متن، ص 325، انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران، تهران، 1360ش‏.
[10]. مائده، 116.
[11]. مائده، 119.
[12]. اعراف، 8.
[13]. مصباح الشريعة، ص 35، «وَ أَفَادَ آدَمُ (ع) بِتَصْدِيقِهِ كَذِبَهُ بِشَهَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِنَفْيِ عَزْمِهِ عَمَّا يُضَادُّ عَهْدَهُ فِي الْحَقِيقَةِ عَلَى مَعْنًى لَمْ يَنْتَقِصْ مِنِ اصْطِفَائِهِ بِكَذِبِهِ شَيْئاً فَالصِّدْقُ صِفَةُ الصَّادِقِ وَ حَقِيقَةُ الصِّدْقِ يَقْتَضِي تَزْكِيَةَ اللَّهِ تَعَالَى لِعَبْدِهِ كَمَا ذَكَرَ عَنْ صِدْقِ عِيسَى (ع) فِي الْقِيَامَةِ بِسَبَبِ مَا أَشَارَ إِلَيْهِ مِنْ صِدْقِهِ وَ هُوَ بَرَاءَةُ الصَّادِقِينَ مِنْ رِجَالِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (ص) فَقَالَ تَعَالَى هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الصِّدْقُ سَيْفُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ أَيْنَمَا هَوَى بِهِ يَقُدُّهُ فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَ صَادِقٌ أَنْتَ أَمْ كَاذِبٌ فَانْظُرْ فِي صِدْقِ مَعْنَاكَ وَ عَقْدِ دَعْوَاكَ وَ عَيِّرْهُمَا بِقِسْطَاسٍ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى كَأَنَّكَ فِي الْقِيَامَةِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَإِذَا اعْتَدَلَ مَعْنَاكَ بِغَوْرِ دَعْوَاكَ ثَبَتَ لَكَ الصِّدْقُ وَ أَدْنَى حَدِّ الصِّدْقِ أَنْ لَا يُخَالِفَ اللِّسَانُ الْقَلْبَ وَ لَا الْقَلْبُ اللِّسَانَ وَ مَثَلُ الصَّادِقِ الْمَوْصُوفِ بِمَا ذَكَرْنَا كَمَثَلِ النَّازِعِ لِرُوحِهِ إِنْ لَمْ يَنْزِعْ فَمَا ذَا يَصْنَع».‏
[14]. مصباح الشريعة، ترجمه، مصطفوى، متن، ص 328.

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    756483 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    736084 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    649939 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    646193 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و تصمیم جدی ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    641211 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    580410 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    577099 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    559968 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    559818 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • می خواهم دعا کنم همسرم در زندگی مطیع من باشد آیا در این زمینه دعایی از اهل بیت (ع) به ما رسیده است؟
    550210 Practical 1389/02/22
    دعاها، لازم نیست حتماً به زبان عربى خوانده شوند؛ هرچند به عربی بهتر است، حتى دعا در نماز به زبان فارسى جایز است.نکته مهم تر این که انسان باید شرایط دیگر تأثیر گذاری دعا ...