لطفا صبرکنید
16186
- اشتراک گذاری
نماز ضحی در نظر شیعه یک بدعت است، مگر روز جمعه که استثنا شده است. برخی از اهل سنّت هم آن را بدعت می دانند، اما نمازهای ایام هفته بدعت نبوده و مستحب شرعی است؛ زیرا سید بن طاووس (ره) روایت مربوط به نمازهای مستحبی ایام هفته را نه به عنوان نماز ضحی، بلکه به عنوان نماز روزهای هفته نقل کرده که عنوان جداگانه ای است و می دانیم که بدعت بودن نماز ضحی در صورتی است که معتقد باشیم این وقت(طلوع آفتاب تا زوال) به خودی خود دارای نماز مستحبی است اما اگر نمازی با عناوین دیگر، مثل "قضاء نافله"، "تحیت مسجد"، "روزهای هفته" در همین وقت خوانده شود بدعت نیست.
قبل از پرداختن به پاسخ، توجه به معنای اصطلاحی بدعت ضروری است:
بدعت، نسبت دادن چیزی به دین است، در حالی که در واقع جزو دین و شریعت نیست و با هیچ یک از قوانین و مقررات اسلام هماهنگی و سازگاری ندارد. [1]
الف) بدعت بودن نماز ضحی:
نماز ضحی در نظر شیعه یک بدعت است [2] و برخی از اهل سنّت هم آن را بدعت می دانند که در زیر نمونه ای از این روایات موجود در منابع اهل سنّت ذکر می شود:
1.مورّق عجلی گوید: از عبدالله بن عمر سؤال کردم: آیا نماز ضحی را می خوانی؟ گفت: نه!؛ گفتم پدرت می خواند؟ جواب داد: نه!؛ گفتم: ابوبکر این نماز را می خواند؟ گفت: نه، پرسیدم رسول خدا (ص) آن را می خواند؟ گفت گمان نمی کنم. [3]
2. عبد الله بن عمر گفته است که نماز ضحی بدعت است. [4]
3. ابا سعید بن نافع می گوید: ابو بشیر انصاری، از اصحاب رسول خدا (ص) وقتی هنگام طلوع خورشید در حال خواندن نماز ضحی بودم، بر من خرده گرفت و او مرا از خواندن این نماز نهی کرد. سپس گفت: رسول خدا (ص) فرمود:«نماز ضحی را نخوانید تا زوال خورشید». [5]
ب) خواندن نمازهای ایام هفته:
به عقیده شیعه، احادیثی که از امامان معصوم (ع) نقل شده، دلیل شرعی بوده و حجیّت دارند؛ و به همین دلیل نمازهای ایام هفته که با عنوانی غیر از "صلاة ضحی" خوانده می شوند بدعت نبوده و مستحب شرعی هستند.
سید بن طاووس (ره) این روایت را از امام حسن عسگری (ع) و ایشان به نقل از اجدادشان نقل فرموده اند. [6]
در این روایت آمده است: "قال فقلت للحسن بن علی ع فی أی وقت أصلی هذه الصلوات فقال ما بین طلوع الشمس إلى زوالها" راوی سؤال می کند که در چه وقتی این نمازها(ایام هفته)رابخوانم ؟حضرت در پاسخ فرمود:از وقت طلوع خورشید تا هنگام ظهر.
شاید از این روایت استفاده شده است که این نمازها، همان نماز ضحی است که بدعت به شمار می آید! اما باید گفت که آنچه بدعت است آن است که بدون دلیلی شرعی برای این زمان(طلوع آفتاب تا زوال) ویژگی خاصی در نظر بگیریم وگرنه اصل نماز خواندن در این زمان اگر با عنوان دیگری باشد، ایراد و اشکالی ندارد. به عنوان نمونه "نماز تحیت مسجد [7] "، "قضای نمازهای نافله [8] " و نیز "قضای نمازهای واجب" را در هر زمانی می توان خواند و "نوافل روز جمعه" نیز باید در همین وقتی که "صلاة ضحی" در آن بدعت به شمار می آید خوانده شود.
از جمله روایاتی که دلالت بر جواز خواندن این نماز در روز جمعه دارد:
1.سلیمان بن خالد گوید: از امام صادق(ع)راجع به خواندن نماز نافله در روز جمعه سؤال کردم؟ شش رکعت قبل از زوال و دو رکعت در وقت زوال خورشید. [9]
2.رسول خدا (ص) از خواندن نماز نافله در وقت طلوع و غروب خورشید جز در روز جمعه نهی کرده است. [10]
3.امام صادق(ع)فرمود:نماز نافله در نیمه اول روز، غیر از روز جمعه خوانده نمی شود. [11]
بنابراین "نماز ضحی" در صورتی بدعت است که بدون هیچ عنوان خاصی در تمام ایام سال در این وقت(طلوع آفتاب تا زوال)خوانده شود اما در صورتی که با عنوانی دیگر که دلیلی شرعی نیز برایش وجود داشته باشد، در این زمان خوانده شود بدعت نمی باشد.
[1] برای آگاهی بیشتر نمایه «بدعت و ملاک آن»، سؤال 1878 (سایت: 2002) را مطالعه کنید.
[2] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 453، محقق و مصحح: علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ صدوق قمی، محمد بن علی بن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 137، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[3] مقریزى، تقى الدین، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج 13، ص 18، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1420ق؛ اسد الشیبانی، احمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج 8، ص 377، محقق: شعیب الأرنؤوط، عادل مرشد و دیگران، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[4] إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج 13، ص 18.
[5] مسند احمد بن حنبل، ج 36، ص 213.
[6] سید بن طاووس، جمال الأسبوع، ص 40 – 43، انتشارات رضی، قم.
[7] صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص3، ح 4968، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413ق.
[8] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام ج 2، ص 175، ح 154، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365ق.
[9] همان ج 3، ص 11، ح 37.
[10] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ج 80، ص 153، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[11] تهذیب الأحکام، ج 3، ص13، ح 44.