لطفا صبرکنید
بازدید
29270
29270
آخرین بروزرسانی:
1393/05/02
کد سایت
fa49712
کد بایگانی
60150
نمایه
زندگینامه اشعث بن قیس
طبقه بندی موضوعی
تاریخ
اصطلاحات
خوارج
گروه بندی اصطلاحات
فرقهها، مذهبها، گروهها
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
اشعث بن قیس که بود؟ و چه تأثیری در حوادث پس از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت امام علی(ع) داشت؟
پرسش
لطفاً درباره زندگینامه اشعث بن قیس و تأثیرگذاری آن در حوادث پس از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت امام علی(ع) توضیح دهید.
پاسخ اجمالی
أشعث بن قیس سال دهم هجری نزد پیامبر(ص) مسلمان شد. اما پس از رحلت پیامبر(ص) مرتد شده و در نبردی اسیر مسلمانان شد. خلیفه اول توبهاش را پذیرفت و او پس از آن در جنگهای بسیاری؛ مانند یرموک و قادسیه شرکت کرد. اشعث در زمان حکومت امام علی(ع) به کوفه بازگشت و با ایشان بیعت کرد و در جنگ صفین حاضر شد. حضور او و قبیلهاش در صفین بسیار مهم و یکی از عوامل پیروزی نظامی سپاه کوفه بود، اما جهالت او و همفکرانش، حیله عمرو عاص را کارساز کرد. اشعث از کسانی بود که امام را - همانگونه که شامیان خواسته بودند- به حکمیت قرآن مجبور کرد.
دختر اشعث همسر امام حسن(ع) بود که حضرتشان توسط او مسموم و شهید شد. پسرش محمد نیز مسلم بن عقیل را تحویل ابن زیاد داد و در سپاه کوفه، مقابل امام حسین(ع) ایستاد.
دختر اشعث همسر امام حسن(ع) بود که حضرتشان توسط او مسموم و شهید شد. پسرش محمد نیز مسلم بن عقیل را تحویل ابن زیاد داد و در سپاه کوفه، مقابل امام حسین(ع) ایستاد.
پاسخ تفصیلی
أشعث بن قیس بن معدیکرب بن معاویة[1] با کنیه أبو محمد[2] از اصحاب پیامبر اسلام(ص) محسوب میشود. او در زمان جاهلیت، بزرگ قبیله کِنده در یمن بود.[3] در اواخر عمر پیامبر اسلام، در سال دهم هجری اشعث به همراه تعدادی از قبیله خود، نزد پیامبر آمده و مسلمان شدند.[4]
پس از رحلت پیامبر خدا(ص) بسیاری از طوائف و قبائل، به مخالفت پرداخته و هر یک به سمتی رفتند؛ در این میان، برخی مانند اشعث، اصل اسلام را انکار نکردند اما گفتند: ما نماز میخوانیم اما زکات را نخواهیم پرداخت.[5]
خلیفه اول در همان ابتدای کار با یاری و همکاری مسلمانان به نابودی این گروهها همت گماشت. اشعث نیز اسیر شده و او را به مدینه نزد خلیفه آوردند.[6] او نزد خلیفه ابراز ندامت کرده، گفت میتواند در جنگهای آتی جبران کند.
ابوبکر نیز خواستهاش را پذیرفت و او را بخشید و خواهرش را به درخواست اشعث، به او تزویج کرد.[7]
اشعث در جنگ یرموک حاضر بود و آنجا یک چشم خود را از دست داد. سپس به عراق آمد؛ در نبردهای مختلفی؛ مانند نبرد قادسیه، فتح مدائن، نهاوند و... حضور داشت. و سپس مانند بسیاری از فاتحان مسلمان ایران، در کوفه ساکن گردید.[8]
بعدها عثمان؛ او را والی آذربایجان کرد[9] و او آنجا سوء استفادههایی از بیتالمال داشت.[10] اشعث تا زمان امام علی(ع) بر حکومت آذربایجان باقی بود تا اینکه حضرتشان او را از حکومت آنجا برکنار کرد.
اشعث پس از اطلاع از عزل خود، به خانهاش بازگشت و افراد مورد اعتمادش را فرا خواند و گفت: نامه على به دستم رسیده و مرا وحشتزده کرد، او اموال آذربایجان را از من خواسته حال که من میخواهم به معاویه بپیوندم!
اطرافیانش گفتند: مرگ براى تو بهتر از آن چیزی است که در صدد انجام آن هستى، آیا میخواهى شهر و قوم خود را رها کرده پیرو شامیان شوى؟![11]
در نهایت اشعث به کوفه بازگشت و با امام علی(ع) بیعت کرد و در جنگ صفین حاضر شد. حضور او و قبیلهاش در صفین بسیار مهم بود. اشعث ریاست دو قبیله کنده و ربیعه را بر عهده داشت که از مهمترین قبائل حاضر در صفین بودند.
امام علی(ع) قبل از آغاز جنگ، اشعث را از ریاست این دو قبیله برکنار کرده و حسان بن محدوج را بهجای او منصوب کرد.[12] این عزل و نصب موجب اختلاف بسیار شد و درگیریهایی را بهوجود آورد که البته اشعث در آن نقش مستقیمی نداشت.
به جهت این اختلافها، حسّان به اشعث گفت: پرچم (و فرماندهى) کِنده از آن تو و پرچم ربیعه از آن من باشد. اشعث گفت: پناه بر خدا، این هرگز امکان ندارد، آنچه تو را بوده از آن من و آنچه مرا بوده از آن تو؟![13]
به دنبال این اختلافات، امام از اشعث درخواست کرد که همان مأموریت پیشین خود (فرماندهى هر دو قبیله) را باز گیرد ولى او خوددارى کرد و گفت: اى امیر مؤمنان! اگر در ابتدای آن مأموریت، به من شرافت و فضیلتى بود در پایان آن ننگ و عارى نیست.
حضرت على(ع) فرمود: من تو را در فرماندهى کلّ سپاه شرکت میدهم!
اشعث گفت: این در اختیار تو است.
پس امام او را به سردارى جناح راست لشکر عراق، گماشت.[14]
اشعث و قبیلهاش در صفین، رشادت بسیاری به خرج دادند. حال این دلاوریهای جهت ایمان و اعتقاد بوده یا تعصب قومی و قبیلهای، خدا از آن آگاه است.
در هر صورت، همانگونه که رشادتشان، در پیشرفت نبرد نظامی به نفع سپاهیان کوفه نقش مهمی داشت، اما جهالتشان حیله عمروعاص را کارساز کرد. قبول حکمیت که نماد جهالت کوفیان شد با اصرار افرادی چون اشعث شکل گرفت که امام را به حکمیت مجبور کرده و اصرار داشتند که بنا به خواسته شامیان، قرآن حَکَم باشد.[15] حکمیتی که تاریخ اسلام را تغییر داد.
قبل از صفین، اشعث در کوفه به امام علی(ع) چنین گفته بود: «یا امیر المؤمنین! ما از آن تو هستیم، همچون دیروز، ولى فردا را نمیدانم که چه پیش خواهد آمد».[16] اما فردایی که اشعث آنرا نامعلوم میپنداشت، همه چیز را معلوم کرد.
دختر اشعث همسر امام حسن(ع) بود و حضرتشان توسط او مسموم و شهید شد.[17]
پسرش محمد نیز که رئیس قبیله بود، مسلم بن عقیل را تحویل ابن زیاد داده[18] و در سپاه کوفه، در مقابل امام حسین(ع) ایستاد.[19]
امام صادق(ع) در روایتی به همین نکته اشاره میفرماید: «همانا اشعث بن قیس کسى بود که...دخترش جعده امام حسن(ع) را زهر خورانید و پسرش محمد در (ریختن) خون حسین(ع) شرکت جست».[20]
در مورد تاریخ مرگ اشعث، اختلاف وجود دارد. برخی مرگ او را سال چهل و دو قمری میدانند. اما به نظر این قول بعید میباشد؛ زیرا امام حسن(ع) بر او نماز خواند و در این سال امام در مدینه و اشعث در کوفه بوده و در همانجا دفن شده است.[21]
قول دیگر این است که اشعث در سال چهلم هجری، چهل روز پس از شهادت امام علی(ع) فوت کرده است.[22]
پس از رحلت پیامبر خدا(ص) بسیاری از طوائف و قبائل، به مخالفت پرداخته و هر یک به سمتی رفتند؛ در این میان، برخی مانند اشعث، اصل اسلام را انکار نکردند اما گفتند: ما نماز میخوانیم اما زکات را نخواهیم پرداخت.[5]
خلیفه اول در همان ابتدای کار با یاری و همکاری مسلمانان به نابودی این گروهها همت گماشت. اشعث نیز اسیر شده و او را به مدینه نزد خلیفه آوردند.[6] او نزد خلیفه ابراز ندامت کرده، گفت میتواند در جنگهای آتی جبران کند.
ابوبکر نیز خواستهاش را پذیرفت و او را بخشید و خواهرش را به درخواست اشعث، به او تزویج کرد.[7]
اشعث در جنگ یرموک حاضر بود و آنجا یک چشم خود را از دست داد. سپس به عراق آمد؛ در نبردهای مختلفی؛ مانند نبرد قادسیه، فتح مدائن، نهاوند و... حضور داشت. و سپس مانند بسیاری از فاتحان مسلمان ایران، در کوفه ساکن گردید.[8]
بعدها عثمان؛ او را والی آذربایجان کرد[9] و او آنجا سوء استفادههایی از بیتالمال داشت.[10] اشعث تا زمان امام علی(ع) بر حکومت آذربایجان باقی بود تا اینکه حضرتشان او را از حکومت آنجا برکنار کرد.
اشعث پس از اطلاع از عزل خود، به خانهاش بازگشت و افراد مورد اعتمادش را فرا خواند و گفت: نامه على به دستم رسیده و مرا وحشتزده کرد، او اموال آذربایجان را از من خواسته حال که من میخواهم به معاویه بپیوندم!
اطرافیانش گفتند: مرگ براى تو بهتر از آن چیزی است که در صدد انجام آن هستى، آیا میخواهى شهر و قوم خود را رها کرده پیرو شامیان شوى؟![11]
در نهایت اشعث به کوفه بازگشت و با امام علی(ع) بیعت کرد و در جنگ صفین حاضر شد. حضور او و قبیلهاش در صفین بسیار مهم بود. اشعث ریاست دو قبیله کنده و ربیعه را بر عهده داشت که از مهمترین قبائل حاضر در صفین بودند.
امام علی(ع) قبل از آغاز جنگ، اشعث را از ریاست این دو قبیله برکنار کرده و حسان بن محدوج را بهجای او منصوب کرد.[12] این عزل و نصب موجب اختلاف بسیار شد و درگیریهایی را بهوجود آورد که البته اشعث در آن نقش مستقیمی نداشت.
به جهت این اختلافها، حسّان به اشعث گفت: پرچم (و فرماندهى) کِنده از آن تو و پرچم ربیعه از آن من باشد. اشعث گفت: پناه بر خدا، این هرگز امکان ندارد، آنچه تو را بوده از آن من و آنچه مرا بوده از آن تو؟![13]
به دنبال این اختلافات، امام از اشعث درخواست کرد که همان مأموریت پیشین خود (فرماندهى هر دو قبیله) را باز گیرد ولى او خوددارى کرد و گفت: اى امیر مؤمنان! اگر در ابتدای آن مأموریت، به من شرافت و فضیلتى بود در پایان آن ننگ و عارى نیست.
حضرت على(ع) فرمود: من تو را در فرماندهى کلّ سپاه شرکت میدهم!
اشعث گفت: این در اختیار تو است.
پس امام او را به سردارى جناح راست لشکر عراق، گماشت.[14]
اشعث و قبیلهاش در صفین، رشادت بسیاری به خرج دادند. حال این دلاوریهای جهت ایمان و اعتقاد بوده یا تعصب قومی و قبیلهای، خدا از آن آگاه است.
در هر صورت، همانگونه که رشادتشان، در پیشرفت نبرد نظامی به نفع سپاهیان کوفه نقش مهمی داشت، اما جهالتشان حیله عمروعاص را کارساز کرد. قبول حکمیت که نماد جهالت کوفیان شد با اصرار افرادی چون اشعث شکل گرفت که امام را به حکمیت مجبور کرده و اصرار داشتند که بنا به خواسته شامیان، قرآن حَکَم باشد.[15] حکمیتی که تاریخ اسلام را تغییر داد.
قبل از صفین، اشعث در کوفه به امام علی(ع) چنین گفته بود: «یا امیر المؤمنین! ما از آن تو هستیم، همچون دیروز، ولى فردا را نمیدانم که چه پیش خواهد آمد».[16] اما فردایی که اشعث آنرا نامعلوم میپنداشت، همه چیز را معلوم کرد.
دختر اشعث همسر امام حسن(ع) بود و حضرتشان توسط او مسموم و شهید شد.[17]
پسرش محمد نیز که رئیس قبیله بود، مسلم بن عقیل را تحویل ابن زیاد داده[18] و در سپاه کوفه، در مقابل امام حسین(ع) ایستاد.[19]
امام صادق(ع) در روایتی به همین نکته اشاره میفرماید: «همانا اشعث بن قیس کسى بود که...دخترش جعده امام حسن(ع) را زهر خورانید و پسرش محمد در (ریختن) خون حسین(ع) شرکت جست».[20]
در مورد تاریخ مرگ اشعث، اختلاف وجود دارد. برخی مرگ او را سال چهل و دو قمری میدانند. اما به نظر این قول بعید میباشد؛ زیرا امام حسن(ع) بر او نماز خواند و در این سال امام در مدینه و اشعث در کوفه بوده و در همانجا دفن شده است.[21]
قول دیگر این است که اشعث در سال چهلم هجری، چهل روز پس از شهادت امام علی(ع) فوت کرده است.[22]
[1]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: بجاوی، علی محمد، ج 1، ص 133، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[2]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 118، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[3]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 6، ص 100، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[4]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 3، ص 138، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[5]. شیخ طوسی، الامالی، ص 262، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[6]. الطبقات الکبرى، ج 6، ص 100.
[7]. اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 118.
[8]. همان.
[9]. دینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق: عبد المنعم عامر، مراجعه، جمال الدین شیال، ص 156، قم، منشورات الرضى، 1368ش.
[10]. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات (الإستنفار و الغارات)، محقق و مصحح: حسینی، عبد الزهراء، ج 1، ص 248، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[11]. ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم، الامامة و السیاسة، تحقیق: شیری، علی، ج 1، ص 112، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1410ق.
[12]. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، محقق و مصحح: هارون، عبد السلام محمد، ص 137، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[13]. همان، ص 139.
[14]. همان، ص 140.
[15]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 182، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق؛ ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، ص 330، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1407ق.
[16]. الإمامة و السیاسة، ج 1، ص 144.
[17]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 546، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[18]. ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق و مصحح: یوسفی غروی، محمد هادی، ص 134، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق.
[19]. شیخ صدوق، الامالی، ص 155، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[20]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 167، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[21]. اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 119.
[22]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 1، ص 240، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
نظرات