لطفا صبرکنید
بازدید
9497
9497
آخرین بروزرسانی:
1398/03/20
کد سایت
fa90874
کد بایگانی
107625
نمایه
حصر حکم و موضوع
طبقه بندی موضوعی
General Terms|مبانی فقهی و اصولی
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات فقهی - اصولی|ادبیات|اصطلاحات منطقی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معنای اصطلاحات اصولی «حصر حکم» و «حصر موضوع» چیست؟
پرسش
حصر حکم به چه معنا است؟ مثالهایی ساده از این مفهوم بزنید، و اینکه آیا در سخن اهلبیت مثالهایی از این دلالت وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
«حصر» به معنای مختص کردن و مختص دانستن یک چیز برای چیز دیگر، و سلب آن چیز از دیگر اشیا است. به عنوان مثال: اگر بگوییم «فقط پیامبران معجزه دارند»، معجزه را برای پیامبران حصر و مختص کرده و از دیگران سلب نمودهایم.
یکی از مسائلی که در علم اصول مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، موضوع حصر است. در این میان، به یک اعتبار، حصر به دو قسم «حصر موضوع» و «حصر حکم» تقسیم میشود. هر گاه حصر به موضوع برگردد به آن «حصر موضوع» و هرگاه به حکم برگردد، به آن «حصر حکم» میگویند. این دو مسئله از موضوعات کم کاربرد این دانش است که تنها برای بررسی وجود یا فقدان «مفهوم حصر» مورد بحث قرار گرفته است.[1]
افرادی مانند محقق نائینی معتقدند، اگر حصر به موضوع برگردد، مفهوم حصر منتفی است، مثلاً اگر گفته شود «جاء القوم الا زید»(همه مردم آمدند، مگر زید)، نمیتوان از این عبارت مفهوم حصر را استخراج کرد؛ زیرا حصر به موضوع «القوم» برگشته، و «الا» در این جمله، وصفی است و در نتیجه عبارت «الا زیدٌ» توصیفی برای موضوع به شمار میرود.
اما اگر گفته شود: «ما جاءنی القوم الا زیداً» حکم محصور شده و جمله دارای مفهوم خواهد بود؛ یعنی از بین مردم فقط زید آمد؛ چون حصر به حکم یعنی «ما جاءنی» برگشته است!
طبق این قاعده، اگر کسی بگوید:«له علیّ عشرة الّا درهماً» یعنی فلانی نُه درهم از من طلب دارد (حصر حکم بوده و الا معنای استثنایی داشته و جمله «الا درهما» دارای مفهوم است). اما اگر بگوید «له علیّ عشرة الّا درهمُ» یعنی او ده درهمی که غیر از یک درهم است از من طلب دارد (حصر تنها برای موضوع بوده و «الا درهم» وصفی برای عشره است).[2] در این صورت لزوماً نمیتوان گفت که بدهی او بیش از نه درهم نیست؛ چون این وصف مفهوم ندارد و حکم موجود در عبارت، محصور نشده تا نتوان آنرا به دیگران گسترش داد.
گفتنی است که این مسئله، موضوعی ادبی و یا بحث کم کاربرد اصولی بوده و نیازی نیست که در گفتار ائمه(ع) وجود داشته باشد.
یکی از مسائلی که در علم اصول مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، موضوع حصر است. در این میان، به یک اعتبار، حصر به دو قسم «حصر موضوع» و «حصر حکم» تقسیم میشود. هر گاه حصر به موضوع برگردد به آن «حصر موضوع» و هرگاه به حکم برگردد، به آن «حصر حکم» میگویند. این دو مسئله از موضوعات کم کاربرد این دانش است که تنها برای بررسی وجود یا فقدان «مفهوم حصر» مورد بحث قرار گرفته است.[1]
افرادی مانند محقق نائینی معتقدند، اگر حصر به موضوع برگردد، مفهوم حصر منتفی است، مثلاً اگر گفته شود «جاء القوم الا زید»(همه مردم آمدند، مگر زید)، نمیتوان از این عبارت مفهوم حصر را استخراج کرد؛ زیرا حصر به موضوع «القوم» برگشته، و «الا» در این جمله، وصفی است و در نتیجه عبارت «الا زیدٌ» توصیفی برای موضوع به شمار میرود.
اما اگر گفته شود: «ما جاءنی القوم الا زیداً» حکم محصور شده و جمله دارای مفهوم خواهد بود؛ یعنی از بین مردم فقط زید آمد؛ چون حصر به حکم یعنی «ما جاءنی» برگشته است!
طبق این قاعده، اگر کسی بگوید:«له علیّ عشرة الّا درهماً» یعنی فلانی نُه درهم از من طلب دارد (حصر حکم بوده و الا معنای استثنایی داشته و جمله «الا درهما» دارای مفهوم است). اما اگر بگوید «له علیّ عشرة الّا درهمُ» یعنی او ده درهمی که غیر از یک درهم است از من طلب دارد (حصر تنها برای موضوع بوده و «الا درهم» وصفی برای عشره است).[2] در این صورت لزوماً نمیتوان گفت که بدهی او بیش از نه درهم نیست؛ چون این وصف مفهوم ندارد و حکم موجود در عبارت، محصور نشده تا نتوان آنرا به دیگران گسترش داد.
گفتنی است که این مسئله، موضوعی ادبی و یا بحث کم کاربرد اصولی بوده و نیازی نیست که در گفتار ائمه(ع) وجود داشته باشد.
نظرات