لطفا صبرکنید
23677
- اشتراک گذاری
نظریه وحدت وجود و موجود همان نظریه مشهور عرفا ست که بر اساس آن جز ذات حق و اسماء و صفات و فعل او که ظهور و تجلی اوست، امری واقعیت ندارد و موجودات نیز جز بعنوان مظاهر حق تعالی و تعینات افعالی او که محض ربط به او هستند حقیقتی ندارند.
اما قائلین به نظریه وحدت وجود و کثرت موجود می گویند که اصالت در خدا با وجود و در غیر خدا با ماهیّت است و وجود در عالم یکی است و آن هم خداست ؛ ولی موجود در عالم کثیر است .
بنابراین، در نظریه اول وحدت، هم در وجود و هم در موجودات ادعا شده است اما در نظریه دوم وحدت فقط در مورد خداوند محقق است و در مورد موجودات کثرت آنها مورد تاکید قرار گرفته است.
در این سؤال «وحدت وجود» و «وحدت موجود» به عنوان دو نظریه، قسیم هم قلمداد شده اند ولی صحیح تر این است که عنوان «وحدت وجود»، یک عنوان کلی است که خود شامل دو قول و دو نظریه است:
1 - وحدت وجود و موجود
2- وحدت وجود و کثرت موجود
به نظر می رسد، آنچه در سؤال با عنوان «وحدت وجود» بطور مطلق (بدون قید وحدت موجود) ذکر شده می تواند اشاره به همان نظریه وحدت وجود بدون قول به وحدت موجود داشته باشد(یعنی نظریه وحدت وجود و کثرت موجود) وعنوان دوم سؤال (وحدت موجود) اشاره به وحدت وجودی دارد که در عین حال موجودات را هم واحد می داند یعنی نظریه وحدت وجود و موجود.
حال به بیان تفصیلی این دو نظریه می پردازیم:
1- وحدت وجود و موجود( نظریه عرفا)
نظریه وحدت وجود و موجود درواقع تفسیری است که عرفا از«توحید»ارائه داده اند، چرا که توحید در نزد ایشان نه تنها نفی هر گونه شریک در ذات خداوند و نفی هر گونه معادل در صفات و نفی هر گونه مددکار در افعال وجودی می باشد، بلکه اساساً آنها توحید را مستلزم نفی هر گونه وجودی غیر از وجود حق تعالی می دانند.
طبعا انحصار هر گونه فعل در فعل حق تعالی و هر گونه صفت و کمال در اسماء و صفات باری تعالی به تبع انحصار وجود در حق متعال از پی آمدهای این نظریه است که به«وحدت وجود»یا «وحدت شخصی وجود»و یا به تعبیری«وحدت وجود و موجود» موسوم است [1] .
بنابراین در این نظریه جز ذات حق و اسماء و صفات و فعل او که ظهور و تجلی اوست، امری واقعیت ندارد و موجودات نیز جز بعنوان مظاهر حق تعالی و تعینات افعالی او که محض ربط و اضافه اشراقیه به اویند، حقیقتی ندارند [2] .
عرفا«وحدت وجود»را نشأت گرفته از معارف قرآن کریم و ظهور آیات و احادیثی از نبی اکرم(ص)و معصومین(ع)و نیز حاصل دریافتهای شهودی و علم حضوری خویش می دانند [3] .
2- وحدت وجود و کثرت موجود (نظریه ذوق المتالهین)
عدّه ای مثل علامه دوانی معتقدندکه اصالت در خدا با وجود و در غیر خدا با ماهیّت است ؛ وجود در عالم یکی است و آن هم خداست ؛ ولی موجود در عالم کثیر است . لذا اینها به وحدت وجود و کثرت موجود قائلند. که به نظریه ذو ق المتالهین نیز مشهور شده است.
از نظر اینان وجود در حریم خداوند است و ماهیات در حریم ممکنات.حقیقت وجود قائم به ذات خود است (و آن واجب تعالی است) که هیچ تکثّری در آن نیست و تکثر فقط در ماهیات است که منسوب به وجود هستند. از طرفی وجود قائم به ماهیات نیست و عارض بر آنها هم نشده.اطلاق موجود بر این حقیقت واحد (خداوند) به این معناست که او نفس وجود است و اطلاق آن بر ماهیات به این معناست که منسوب به وجود هستند [4] .
این نظریه را علامه طباطبایی در نهایه الحکمه نقل نموده و ضمن استدلالهایی که داشته، آن را مردود دانسته است [5] .
با این بیان روشن شد که در نظریه اول وحدت، هم در وجود و هم در موجودات ادعا شده است اما در نظریه دوم وحدت، فقط در مورد خداوند محقق است و در مورد موجودات کثرت آنها مورد تاکید قرار گرفته است .
قول صحیح درمورد سند بخش آخر دعای عرفه
این بخش از دعای عرفه حاوی مضامین بلند و عارفانه ای در باب معرفت خدا و توحید اوست که بسیار مورد توجه علما و عرفای بزرگ بوده است. این بخش از دعا که قریب به چند صفحه است در دعای عرفه ای که ابن طاوس در اقبال نقل کرده ثبت شده است [6] اما در برخی کتب دیگر این بخش موجود نیست [7] برخی از علما هم به دلیل عرفانی بودن مضامین این بخش یا ظهور آن در وحدت وجود حدس زده اند که با بیانات ائمه مطابقت نداشته و ممکن است از بیانات عرفا و متصوفه باشد که بعداً به دعای عرفه اضافه شده اما عکس این احتمال هم ممکن است یعنی شباهت آن به بیانات عرفا و متصوفه باعث شده برخی از ناقلین آنرا نیاورده یا در نسبت آن به ائمه تردید کرده باشند و الله العالم.
با این حال با توجه به فصاحت و بلاغت بسیار زیاد و معانی بلندی که در این بخش از دعا ذکر شده، بسیار بعید است که از فردی غیر ازامام صادر شده باشد.
امام خمینی(ره) در مورد این بخش از دعا درکتاب مصباح الهدایه ضمن نقل عبارتی از آن چنین آورده است:«قال مولانا ابو عبد الله الحسین علیه الصلاة و السلام فی دعا عرفه : الغیرک من الظهور ما لیس لک؟ صدق ولی الله، و روحی له الفداء» [8] و با این عبارت صریح، در صحت انتساب آن به امام معصوم تردیدی نکرده اند.
علت اصلی تردید نسبت به این بخش از دعای عرفه شباهتی بوده است که به سخنان عرفا دارد و این مطلب به خودی خود چگونه می تواند دلیل بر ضعف مطالب نقل شده از معصومین باشد حال آنکه کلماتی شبیه به این، بسیار از طرف ائمه نقل شده و افراط در رد هر عبارتی که شائبه شباهت به بیانات عرفا در وحدت وجود و غیره دارد نباید تا این حد باشد که در صحت آن مناقشه نمود و بدون دلیلی قطعی و مسلم آن را مردود دانست.
برای مطالعه بیشتر در مورد بحث وحدت وجود می توانید به نمایه های ذیل مراجعه کنید:
137 (سایت: 891) ، 4639 (سایت: 5148) ، 4642 (سایت: 5211) ، 4990 (سایت: 5265) ، 5588 (سایت: 6561) .
[1] کاشف الغطاء، محمد حسین ، ترجمه رحیمیان، سعید. کیهان اندیشه، مرداد و شهریور 1373 - شماره 55.
[2] همان
[3] همان
[4] آیت الله حسسن زاده آملی، شرح المنظومه، ج2، ص 115، نشرناب، 1369، تهران.
[5] طباطبائی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، ص 11-13 ، موسسه النشر الاسلامی.
[6] سیدابن طاوس، اقبال الاعمال، ص347-348، دار الکتب الاسلامیه 1367.
[7] ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، البلد الامین، ص259. چاپ سنگی .
[8] «مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه» ص66، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره ، تهران، چاپ سوم 1376.