لطفا صبرکنید
44682
- اشتراک گذاری
مصحف فاطمه نام کتابی است که در زمان فاطمهی زهرا(س) و به دست علی(ع) نوشته شد و مطالب این کتاب به وسیلهی فرشتهی مخصوص یا جبرئیل به حضرت فاطمه القا شد. این کتاب مشتمل بر حوادث غیبی و اسرار آل محمد(ص) است و از نشانههای امامت بود و در نزد امامان دست به دست گشت و اکنون در دست امام مهدی(عج) است؛ چون این کتاب بنابر مفاد اکثر روایات پس از رسول خدا(ص) تدوین یافت، از رسول خدا دربارهی آن چیزی گزارش نشده است، ولی این به معنای بیاطلاعی پیامبر از این مصحف نبود؛ زیرا ما عقیده داریم وی به اذن خدا از آینده نیز باخبر بود. این مصحف چون از نشانههای امامت بود و به آنها اختصاص داشت، محتوای آن برای مردم افشا نشد و در اختیار عموم قرار نگرفته است.
مصحف فاطمه(س)
هر نوشتهای را که بین دو جلد جمعآوری شده باشد، مصحف مینامند؛ از اینرو به هر کتابی میتوان مصحف گفت. در صدر اسلام به قرآن نیز مصحف گفته میشد.[1]
در منابع اسلامی از کتبی یاد شده است که اختصاص به معصومان(ع) داشت و آنان از محتوای آن کتب باخبر بودند؛ مانند کتاب علی(ع)، مصحف علی و مصحف فاطمه(س).
در این منابع از کتاب اخیر به نامهای مصحف فاطمه، صحیفهی فاطمه[2] و کتاب فاطمه[3] یاد شده است. روایات مرتبط با این مصحف کم نیست. برخی از این روایات از حیث سند ضعیفاند، ولی دستهی دیگری از این روایات از جهت سند صحیح هستند و میتوان به اصل وجود چنین کتابی یقین پیدا کرد، هر چند که در جزئیات، این روایات با هم اختلاف دارند.
چگونگی تألیف مصحف فاطمه
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) دختر بزرگوارشان به دلیل از دست دادن پدر بسیار ناراحت بود و تحمل فراق و دوری پدر برای فاطمه(س) بسیار سخت بود.
در روایات معتبر آمده است که در فاصلهی وفات پیامبر(ص) تا زمان شهادت حضرت زهرا(س) فرشتهای از سوی خداوند بر دختر نبی اکرم(ص) فرود میآمد و او را تسلی میداد تا حضرت آرام گیرد. از این فرشته در برخی روایات به جبرئیل یاد شده است،[4] او حضرت زهرا(س) را از احوال پدربزرگوارشان در عالم برزخ و همچنین از حوادث آینده، آگاه میکرد. در روایتی از امام صادق(ع) میخوانیم:
«هنگامی که رسول خدا(ص) رحلت کرد، فاطمه به علت وفات پدر به قدری محزون شد که تنها خداوند از شدت غم و اندوه او باخبر بود؛ از اینرو خداوند فرشتهای را فرستاد تا او را تسلی دهد و اندوهش را برطرف سازد. فاطمه(س)، علی(ع) را از این موضوع باخبر ساخت و علی همهی آن سخنان را نوشت و مصحف فاطمه اینگونه تدوین شد».[5]
از این روایت و روایات دیگر استفاده میشود که این مصحف پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و به دست علی(ع) تدوین شد و سخنانی است که فرشتهی الهی به حضرت زهرا گفته است. البته در برخی از روایات که نسبت به روایات قبلی کمتر هستند، اینگونه به دست میآید که این مصحف در زمان خود رسول الله(ص) نوشته شد. سید جعفر مرتضی عاملی (از دانشمندان معاصر شیعه در علم تاریخ) برای از بین بردن این اختلاف و جمع بین روایات مینویسد: شروع تدوین مصحف در زمان رسول اکرم بود و قسمتی از این صحیفه در زمان حیات پیامبر خدا(ص) نوشته شد و ادامهی آن هم پس از رسول خدا نگارش یافت.[6]
اینکه فرشتهی الهی با حضرت زهرا سخن گفته باشد، چیز بعیدی نیست؛ زیرا همانگونه که در قرآن آمده است: «و چون فرشتگان گفتند: ای مریم خداوند تو را برگزید و پاکیزه گردانید و برتری بخشید بر زنان جهانیان».[7] این در حالی است که حضرت مریم تنها سرور زنان زمان خویش بود، ولی فاطمه سرور زنان هستی از آغاز تا انجام است.
محتوای مصحف
با مطالعهی روایات درمییابیم که در این کتاب شریف به موضوعات زیر پرداخته شده است:
- خبر از حوادث آینده،[8]
- وصیت حضرت فاطمه،[9]
- نام تمام فرمانروایانی که تا قیام قیامت به حکومت خواهند رسید،[10]
- خبر دادن از فرزندان حضرت زهرا،[11]
- گزارش احوال پیامبر و جایگاه او پس از وفاتش، به زهرا(س)،[12]
در اینجا برای نمونه، یک روایت ذکر میشود:
امام صادق(ع) میفرماید: «همانا فاطمه 75 روز بعد از رسول خدا(ص) زندگی کرد. در این مدت به خاطر از دست دادن پدر بسیار اندوهگین بود. در این ایام حضرت جبرئیل(ع) نزد او میآمد و عزای پدرش را بر فاطمه زهرا(س) تسلیت میگفت و وی را آرام میکرد و از پدرش و جایگاه او برای حضرت خبر میآورد و او را از آیندهی فرزندانش مطلع میساخت و علی(ع ) آنرا مینوشت تا اینکه مصحف فاطمه تدوین شد».[13]
تأکید ائمه(ع) بر تغایر این مصحف با قرآن
از برخی روایات به دست میآید که مصحف فاطمه نزد اهلسنت امری شناخته شده بود و آنان میپنداشتند که شیعه بر اساس آموزههای اهلبیت(ع) معتقدند که بخشی از آیات تحریف و حذف شده در قرآن در این مصحف آمده است؛ از اینرو ائمه به شدت وجود هرگونه آیات قرآن در این مصحف را انکار کردهاند.[14]
علامه عسگری در این مورد مینویسد: «برخی نویسندگان اهلسنت تهمت دیگری به مدافعان مکتب اهلبیت میزنند و میگویند که آنان قرآن دیگری دارند به نام مصحف فاطمه؛ زیرا نام کتاب فاطمه مصحف است و برخی از مسلمانان در صدر اسلام قرآن را مصحف مینامیدند».[15] در حدیثی از امام صادق(ع) میخوانیم: «به خدا قسم مصحف فاطمه نزد ما است و در آن یک آیهی قرآن هم وجود ندارد».[16]
نشانهی امامت
در یک حدیث طولانی امام رضا(ع) نشانههای امام را میشمارد و میفرماید: یکی از علامتهای امام این است که مصحف فاطمه نزد او است.[17] امام صادق(ع) نیز میفرماید: پیش از اینکه امام باقر(ع) شهید شوند مصحف فاطمه را به من سپردند.[18]
این مصحف از زمان تدوین آن در دست ائمه بود و در میان آنان دست به دست گشت و اکنون در دست امام زمان(عج) است.
علم پیامبر(ص) نسبت به مصحف
از آنجا که مصحف فاطمه بنابر مفاد بیشتر روایات پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و در زمان ائمه تدوین شده است؛ به همین دلیل رسول اکرم(ص) به آن اشاره نفرمود؛ اما این دلیل نمیشود که رسول خدا(ص) از آن آگاهی نداشته باشند. ما معتقدیم که پیامبر اکرم(ص) با اذن خدا از آینده با خبر بود. ایشان اکنون نیز طبق آیات قرآن، ناظر و شاهد تمام اعمال و حوادث است. این کتاب اختصاص به ائمه دارد و از نشانههای امامت است.
همانگونه که پیش از این گفته شد، اگر طبق برخی از روایات بگوییم قسمتی از این مصحف در زمان رسول خدا و با املای آنحضرت نوشته شده است، قهرا آنحضرت از این مصحف با خبر بود.
مضافا بر اینکه مصحف فاطمه(ع) جزء آیات قرآن نبود تا پیامبر(ص) موظف به ابلاغ و بیان آن باشد. و از طرفی پیامبر اسلام(ص) بسیاری از مسائل را بیان نفرمود و بیان آنها را واگذر به عترت کرده است.[19] بنابر این، لازمهی خبر ندادن بیاطلاعی نیست.
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 9، ص 186، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر،چاپ سوم، 1414ق.
[2]. ابن بابویه قمی، علی بن حسین، الامامة و التبصرة من الحیرة، ص 12، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ اوّل، 1404ق.
[3]. همان، ص 50.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 241، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[5]. همان، ج 1، ص 238 – 239.
[6]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 156، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[8]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 372، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[9]. کافی، ج 1، ص 241.
[10]. الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج 2، ص 372.
[11]. کافی، ج1، ص 241.
[12]. همان.
[13]. همان.
.[14] کافی، ج 1، ص 239: «وَ اللَّهِ مَا فِیهِ مِنْ قُرْآنِکُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ...».
[15]. عسکرى، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج 2، ص 34، تهران، موسسة البعثه، چاپ چهارم، 1412ق.
[16]. کافی، ج 1، ص 238- 239.
[17]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 419، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[18]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 26، ص 47، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[19]. چنان که در حدیث متواتر ثقلین آمده است.« إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ». شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 233، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 27، ص 34، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق؛ ر. ک: «الفاظ حدیث ثقلین در منابع اهل سنت و شیعه»، 17344؛ «چرایی اهمیت حدیث ثقلین»، 34175.