لطفا صبرکنید
274625
- اشتراک گذاری
گناه کبیره گناهی است که در قرآن یا روایات برای ارتکاب آن وعدهی عذاب داده شده است. – ملاکهای دیگری هم برای کبیره بودن گناه ذکر شده است.- همچنین گناه صغیره نیز با تکرار(اصرار بر آنها) به گناه کبیره تبدیل میشود.
خداوند در قرآن وعدۀ بخشش همۀ گناهان را به شرط توبه واقعی داده است. توبه در حق الله جبران گذشته(قضا) و استغفار و در حق الناس نیز استغفار، دادن حق طرف مقابل و به دست آوردن رضایت او است.
در اینکه ملاک گناهان کبیره چیست؟ و چه گناهی کبیره است؟ چند نظر وجود دارد:
- هر گناهی که در قرآن و حدیث به کبیره بودن آن تصریح شده باشد.
- هر گناه و معصیتی که در قرآن مجید یا سنت معتبره، وعده آتش جهنم بر ارتکاب آن رسیده باشد.
- هر گناهی که در قرآن و سنت، از گناهانی که کبیره بودن آن مسلم است، بزرگتر شمرده شده باشد.
- هر گناهی که نزد متدینین و متشرعین بزرگ شمرده شود، به طوری که یقین حاصل شود که بزرگ شمردن آن منتهی به زمان معصوم(ع) میشود.[1]
- تمام گناهان کبیرهاند؛ زیرا همانطور که در روایات آمده است، هیچگاه نباید به کوچکی گناه نگاه کرد، بلکه نگاه به بزرگی کسی کنید که نسبت به او گناه واقع میشود.[2] امام صادق(ع) میفرماید: به خوردی(ناچیزی) گناه نگاه نکنید، بلکه بنگرید به چه کسی گستاخی کردهاید.[3]
البته کسانی که گناه را به صغیره و کبیره تقسیم کردهاند نیز در شرایط زیر صغیره را کبیره میدانند.
- اصرار بر صغیره(تکرار صغیره): پیامبر(ص) میفرماید: با استغفار (از انجام گناه کبیره) گناه کبیره معنا ندارد (گناه کبیره آمرزیده میشود) و با اصرار (انجام گناه صغیره و تکرار آن) صغیره معنا ندارد. (به گناه کبیره تبدیل میشود).[4]
- کوچک شمردن گناه: حضرت على(ع) فرمود: بزرگترین گناه گناهی است که صاحبش آنرا کوچک شمارد.[5]
- خوشحالی بر گناه: پیامبر میفرماید: کسی که گناه میکند، در حالیکه (بر انجام آن) خندان باشد داخل در آتش میگردد در حالیکه گریان است.[6]
اما در مورد بخشیده شدن گناه کبیره، خدای متعال در قرآن میفرماید: «ای بندگان من که دربارۀ خودتان اسراف کردهاید(گناه کردهاید)، از رحمت خدا ناامید نشوید، خداوند همهی گناهان را میبخشد».[7]، [8]
از طرفی این آیه همۀ گناهان، اعم از شرک و غیر آنرا شامل میشود، و از طرف دیگر میدانیم که شرک جز با توبه آمرزیده نمیشود، پس به هر حال چارهای جز مقید کردن آیه به توبه نداریم؛ چون آمرزش گناهان هر کسى سبب میخواهد و به طور گزاف نیست. و آنچه که قرآن سبب مغفرت معرفى فرمود، دو چیز است: یکى شفاعت و دیگری توبه. در این آیه که گفتیم خطاب در آن به عموم بندگان خدا اعم از مشرک و مؤمن است، به طور مسلم شفاعت نمیتواند باشد؛ چون شفاعت به نص قرآن کریم در تعدادی از آیات، شامل شرک نمیشود. ناگزیر، از آن دو سبب، توبه باقى میماند، و کلام خداى تعالى هم صریح در این است که خدا همهی گناهان حتى شرک را هم با توبه میآمرزد.[9]
چگونگی توبه کردن در گناهان مختلف با هم فرق دارد؛ چون گناهان کبیره دو نوع هستند، حق الله و حق الناس.
نحوۀ توبه از گناهانی که حق الله هستند ندامت و پشیمانی واقعی و عزم بر ترک دائمی و عدم بازگشت به آن است و در مواردی که امکان تدارک آن باشد، آن عمل واجب ترک شده را قضا نماید؛ مثل قضای نمازهایی که نخوانده و روزههایی که نگرفته و...، و در مورد گناهانی که حق الناس هستند نیز علاوه بر ندامت و پشیمانی، باید حق مردم را ادا کند، مگر اینکه صاحب حق از حق خود بگذرد و او را حلال کند.
امام باقر(ع) میفرماید: کسی که در راه خدا شهید شد از هر گناهی پاک میشود، مگر بدهکاری(حق الناس) که کفاره ندارد یا باید دینش پرداخت شود، یا طلبکار ببخشد.[10]
[1]. عبدالحسین، دستغیب، گناهان کبیره، ج 1، ص 26.
[2]. لوامع صاحبقرانی، ج 2، ص 368.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 74، ص 168، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. "لَا تَنْظُرُوا إِلَى صِغَرِ الذَّنْبِ وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى مَنِ اجْتَرَأْتُم".
[4]. شیخ صدوق، امالی، ص 433، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق. "لَا کَبِیرَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ وَ لَا صَغِیرَ مَعَ الْإِصْرَار".
[5]. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 112، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش. "أَشَدُّ الذُّنُوبِ عِنْدَ اللَّهِ ذَنْبٌ اسْتَهَانَ بِهِ رَاکِبُه".
[6]. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ص 223، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق. "قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضَاحِکٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ بَاک".
[7]. زمر، 53. "قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم".
[8]. «امیدوار کنندهترین آیه قرآن»، 70449.
[9]. طباطبایى، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 280، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ دوم، 1390ق؛ «گناه نابخشودنی»، 40755.
[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 94، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.