جستجوی پیشرفته
بازدید
99073
آخرین بروزرسانی: 1404/01/24
خلاصه پرسش
چگونه می‌شود خدا را شناخت و به او تکیه کرد و عاشق او شد؟
پرسش
چگونه می‌شود خدا را شناخت و به او تکیه کرد و عاشق او شد؟
پاسخ اجمالی

مفهوم واژه‌ی خدا، از عمومی‌ترین و ساده‌ترین مفاهیمی است که هر انسانی حتی منکران وجود خداوند نیز تصویری از آن در ذهن خود دارند، هر چند شناخت حقیقت و کنه ذات خداوند برای انسان ممکن نیست.

راه‌های شناخت خداوند در یک دسته‌بندی کلی به راه‌های زیر تقسیم می‌شوند:

الف) راه عقل؛ مثل برهان امکان و وجوب،

ب) راه حسی و تجربی، مثل برهان نظم،

ج) راه دل یا برهان فطرت،

اما این‌که چگونه می‌شود به خداوند تکیه کرد، باید گفت: کسی را که بر او توکل می‌کنیم باید دارای دو فضیلت باشد:

  1. داشتن علم کافی نسبت به امری که به او محول شده و از او یاری خواسته شده است.
  2. قدرت و توانایی بر انجام آن کار.

خدای متعال چون دانای به آشکار و نهان است، و علم هیچ چیزی بر او پوشیده نیست. همچنین بر همه چیز قادر و توانا است، در همۀ احوال بهترین دوست و اطمینان بخش‌ترین پشتیبان و وکیل است.

در مورد راه‌های عشق ورزیدن به خداوند نیز باید به چند نکته توجه شود:

  1. منشأ و سرچشمه‌ی عشق، درک کمال محبوب و معشوق است.
  2. انسان موجودی «کمال‌جو» و «جمال‌خواه»است.
  3. ذات مقدس خداوند کمال و جمال مطلق و منشأ و سرچشمه‌ی همه‌ی خوبی‌ها و زیبایی‌ها است.

بنابراین؛ انسان از درون ذات خود عاشق خداوند است، هر چند ممکن است در اثر انحرافات فکری و عملی، چیز دیگری را خدای خود قرار دهد، و به همین جهت کار انبیای الهی برطرف نمودن این انحرافات و زدودن غبار نادانی و غفلت و پاک نمودن صفحه‌ی دل از آلودگی‌ها است.

بی‌گمان عشق حقیقی را نشانه‌هایی است و برای این‌که انسان حقیقتاً به خدای عشق‌آفرین عاشق شود، باید با تهذیب نفس و سلوک در مسیرهای روشن شرعی که توسط عارفان حقیقی، یعنی امامان معصوم(ع) تعیین شده است خود را به این نشانه‌ها نزدیک و نزدیک‌تر سازد تا به حقیقت و نورانیت او دست یابد و طعم عشق راستین را بچشد.

پاسخ تفصیلی

مفهوم واژۀ خداوند، از عمومی‌ترین و ساده‌ترین مفاهیمی است که هر انسانى حتی منکران وجود خداوند نیز تصویری از آن در ذهن خود دارند. چون همه می‌دانند خداوند، یعنی موجودی که خالق همه‌ی موجودات، توانای بر هر کار، آگاه بر همه چیز، بینا، شنوا، حی(زنده) و... است؛ اما باید دانست شناخت حقیقت و کنه ذات خداوند برای انسان ممکن نیست؛ چون ذات خداوند نامحدود و بی‌نهایت است، و علم یعنی احاطه بر معلوم، و انسان چون ذات و خصوصیاتش محدود است، نمی‌تواند به حقیقت ذات خداوند نامحدود پی ببرد: «بر خداوند احاطه‌ی علمی پیدا نمی‌کنند».[1] و به همین جهت در ذات خداوند نباید تفکر کرد.

هر چند ذات خداوند قابل شناخت کامل نیست، ولی شناخت صفات خداوند برای ما ممکن است و هر کس به اندازۀ استعداد و تلاش خود می‌تواند صفات خداوند را بشناسد.

راه‌های شناخت خدای متعال

راه‌های شناخت خداوند در یک دسته‌بندی کلی به راه‌های زیر تقسیم می‌شوند:

الف) راه عقل، مثل برهان امکان و وجوب.

ب) راه حسی و تجربی، مثل برهان نظم،[2]

ج) راه دل یا برهان فطرت،[3] ،[4]

چگونگی توکل بر خداوند

اما این‌که چگونه می‌شود بر خداوند توکل و تکیه کرد، باید گفت: کسی را که بر او توکل می‌کنیم باید دارای دو فضیلت باشد:

  1. علم کافی نسبت به امری که به او محول شده و از او یاری خواسته شده است.
  2. قدرت و توانایی بر انجام آن کار.

خداوند متعال چون دانای به آشکار و نهان است، و علم هیچ چیزی بر او پوشیده نیست؛ و نیز بر همه چیز قادر توانا است، در همه‌ی احوال بهترین دوست و اطمینان بخش‌ترین پشتیبان و وکیل است.[5]

امام علی(ع) در این باره می‌فرماید: توکل نتیجۀ یقین قوى به خداوند است.[6] و نیز هرکس خدا را تکیه‌گاه خویش قرار دهد؛ یعنی به او توکل کند، خداوند او را کفایت خواهد نمود، حضرت على(ع) می‌فرماید: «اَلتَّوَکُّلُ خَیْرُ عِمادٍ»؛[7] توکل (بر خدا) بهترین تکیه‌گاه است.

البته مـفـهـوم تـوکـل مـانـنـد بـرخـى دیـگـر از مـفـاهـیـم دیـنـى بـا حـجـاب‌هـایـى از جهل و خـرافـات پـوشـانـده شـده اسـت، به گونه‌ای کـه گـروهـى مـی‌پـنـدارنـد توکل، یعنى این‌که تصمیم‌گیر تنها خدا است و تلاش و کوشش انسان کمترین اثرى در سرنوشت او و ادارۀ زنـدگـی‌اش نـدارد. در حالی که از نظر منابع دینی، مورد توکل جایی است که انسان بخواهد کاری را انجام دهد، پس توکل همراه با عمل معنا دارد، خداوند در قرآن می‌فرماید: «هنگامی که تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن».[8]

پیامبر اسلام(ص) به عربی که شتر خود را رها کرده بود و می‌گفت توکل کردم، فرمود: زانوی شتر خود را ببند و توکل کن.[9]

راه رسیدن به مقام عشق به خداوند

واژه‌ی «عشق» مشتق از «عشقه» به معنای میل مفرط است. «عشقه» گیاهی است که هرگاه به دور درخت می‌پیچد، آبِ آن‌را می‌خورد؛ در نتیجه درخت زرد شده، کم کم می‌خشکد.[10]

«عشق» اما در اصطلاح، عبارت است از: «محبت شدید و قوی». به عبارت دیگر، عشق مرتبه‌ی عالی محبت است.[11]

راه رسیدن انسان به عشق خداوند با توجه به چند نکته روشن می‌شود:

  1. منشأ و سرچشمه‌ی عشق درک کمال محبوب و معشوق است.[12]
  2. انسان موجودی «کمال‌جو» و «جمال‌خواه»است.
  3. ذات مقدس خداوند کمال و جمال مطلق و منشأ و سرچشمه‌ی همه‌ی خوبی‌ها و زیبایی‌ها است. بنابراین، انسان از درون ذات خود عاشق خداوند است، هر چند ممکن است در اثر انحرافات فکری و عملی چیز دیگری را خدای خود قرار دهد. و به همین جهت کار پیامبران الهی بر طرف نمودن این انحرافات و زدودن غبار نادانی و غفلت و پاک نمودن صفحه‌ی دل از آلودگی‌ها است.

نکته‌ی دیگر این‌که، عشقی که دین برای انسان ترسیم می‌کند، متاُثر از دیدگاه خاصی به انسان، عالم هستی و خداوند متعال و نسبت این سه با یکدیگر است. این عشق، عشقی دو طرفه است؛[13] بدین صورت که در قبال عشق انسان به خداوند، او نیز به انسان عشق می‌ورزد.[14]

راه شناخت عشق حقیقی

از مجموع آیات و روایات و سخن عارفان راستین، می‌توان نشانه‌های عشق حقیقی را دریافت. دانستن این علائم، انسان را قادر می‌سازد تا عشق خود را ارزیابی کند. و برای این‌که حقیقتاً به خدای عشق‌آفرین عاشق شود، می‌بایست با تهذیب نفس و سلوک در مسیرهای روشن شرعی که توسط عارفان حقیقی، یعنی امامان(ع) تعیین شده است، خود را به این نشانه‌ها نزدیک و نزدیک‌تر سازد، تا طعم عشق راستین را بچشد.

نشانه‌های عشق انسان به خداوند

در این فرصت نشانه‌های عشق حقیقی، به صورت کلی و اجمال اشاره می‌شود:

  1. خدا را بر همۀ محبوب‌های خود ترجیح دهد؛ در باطن و ظاهر مطیع خدا و در همه‌ی امور موافق او باشد.
  2. اولیا و همۀ بندگان مطیع خدا را به جهت او دوست بدارد؛ و با همه مهربان باشد.
  3. لقای خدا را بر بقای خود ترجیح دهد.
  4. هر چیزی را در برابر عشق به خداوند حقیر شمارد؛ با مال و جان در راه محبوب، مجاهده کند.
  5. همۀ اوقات، مستغرق ذکر خدا باشد.
  6. آسایش و آرامشش در قرب او باشد.
  7. از حضرت حق راضی و خشنود باشد.
  8. به کلام محبوب (قرآن) عشق ورزد.
  9. بر خلوت و مناجات با محبوب، حریص باشد.
  10. عبادت برای او آسان باشد.
  11. همۀ کافران و عاصیان را دشمن بدارد.[15]

[1]. «لا یحیطون به علما»، طه، 110.

[2]. تجربی نامیدن این‌راه به معنای استقلال آن از هرگونه استلال عقلی نیست، بلکه ناظر به این واقعیت است که یکی از مقدمات اساسی آن بر مشاهده تجربی پدیده‌های طبیعی استوار می‌گردد.

[3]. معارف اسلامی، ج1، ص41.

[4]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «راه‌های شناخت خدا»؛ 479.

[5]. «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ». طلاق، 3 .

[6]. «اَلتَّوَکُّلُ مِنْ قُوَّةِ الْیَقینِ»، تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 196، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش.

[7]. همان.

[8]. آل عمران، 159.

[9]. «فی الخبر النبوی أنه ع قال للأعرابی الذی ترک ناقته مهملة فندت فلما قیل له قال توکلت فترکتها فقال ع اعقل و توکل». ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل،‏ ج 11، ص 201، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.

[10]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میردامادی، جمال الدین،‏ ج ‏10، ص 251، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.

[11]. غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین‏، ج 6، ص 156، بیروت، دار الکتب العربی‏، چاپ اول، بی‌تا.

[12]. شرح اشارات، ج3، ص360.

[13]. مائده، 54؛ آل عمران، 31.

[14]. «یا عِبادی مَنْ عَشَقَنی عَشَقْتُه‏». دارابی، محمد بن محمد، مقامات السالکین، محقق، مصحح، نبوی، سید جعفر، ‌ص 152، قم، نشر مرصاد، چاپ اول، 1418ق. نک: احیاء علوم الدین، ج 4، ص 302- 303.

[15]. برای آشنایی تفصیلی، ر. ک: کاشفی، محمدرضا، آیین مهرورزی، ص 85-98؛ رسالۀ عرفان و تصوف، حسینی، سید مجتبی، پرسش و پاسخ دانشجویی، چاپ دوم، ص219 -237.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها