جستجوی پیشرفته
بازدید
31113
آخرین بروزرسانی: 1398/06/10
خلاصه پرسش
عرش و کرسی چیست؟
پرسش
عرش و کرسی چیست؟
پاسخ اجمالی

درباره‌ی عرش و کرسی مفسران قرآن، با استفاده از آیات و روایات چند معنا را احتمال داده‌اند. برخی گفته‌اند، عرش و کرسی یک چیز است با دو نام؛ یعنی هر دو تعبیر کنایی از مقامی است که امر تدبیر جهان از آنان ناشی می‌شود.

عده‌ای دیگر معتقدند:

  1. منظور از کرسی، منطقه و نفوذ علم الاهی است؛ یعنی علم خداوند به جمیع آسمان و زمین احاطه دارد و چیزی از قلمرو نفوذ علم خدا بیرون نیست.
  2. عرش و کرسی مقام سلطنت و تدبیر الاهی است، اما کرسى قلمرو و نفوذ خداوند بر مجموعه‌ی عالم ماده اعم از زمین و ستارگان و کهکشان‌ها، و عرش قلمرو و نفوذ خداوند بر عالم ارواح و فرشتگان و جهان ماورای طبیعت است.
  3. عرش موجودی خاص و حقیقی است، نه تعبیر کنایی از مقام ربوبیت و کرسی؛ موجودی وسیع‌تر از آسمان‌ها و زمین که از هر سو آنها را احاطه کرده است.
  4. در برخی از آیات عرش موجود حقیقی و در برخی دیگر معنای عرش تعبیر کنایی است.
پاسخ تفصیلی

«عرش» در لغت به معنای، «تخت حکومت»،[1] «سریر پادشاهان»،[2] و در اصل به معنای چیزی است که سقف داشته باشد و به "عروش" جمع بسته می‌شود، نشیمن‌گاه سلطان را هم عرش می‌نامند، و این به اعتبار بلندی آن است.[3]

«کرسی»؛ یعنی تخت،[4] علم و دانش،[5] ملک، قدرت باری تعالی و تدبیر او.[6]

در قرآن کریم به غیر از آسمان و زمین و آنچه در بین آن دو است، از دو موجود دیگر به نام‌های عرش و کرسی نام برده شده است.

درباره‌ی مفهوم واژه‌ی عرش و کرسی مفسران قرآن با استعانت از آیات و روایات وارده، از امامان معصوم(ع) احتمالاتی را بیان کرده‌اند که در زیر عنوان می‌شود:

برخی احتمال داده‌اند، عرش و کرسی یک چیز است با دو نام، عرش به اعتبار دلالت برای اریکه‌ی سلطنت و قدرت و کرسی به اعتبار برتری و سریر حکمران و مقر فرمان‌روایی، هر دو تعبیر کنایی است، از مقامی که امر تدبیر جهان از آن ناشی می‌شود.[7]

عرش به معنای تخت و سریر، چهار بار در قرآن به کار رفته است.(یوسف،100؛ نحل، 23، 38، 42). به عرش الاهی در قرآن مجید 21 یک‌بار اشاره شده است. این اشارات غالباً استعاری است و آیات عرش از متشابهات مهم قرآن است.[8]

عرش

اما معانی محتمل در باره‌ی عرش الاهی عبارت‌اند از:

  1. شاید منظور از عرش همان مقام سلطنت و تدبیر الاهی باشد، بویژه که غالباً بعد از واژه‌ی عرش در قرآن کریم، لفظ تدبیر یا نظایر و مصادیق آن آمده است؛ مانند: "ثم استوی علی العرش یدبر الامر..."؛[9] سپس بر تخت قرار گرفت و به تدبیر کار (جهان) پرداخت.
  2. احتمال دوم این است که عرش نام موجودی خاص و حقیقی باشد؛ مانند: "... و هو رب العرش العظیم"؛[10] (و او صاحب عرش بزرگ است)، که خدای متعال با تعبیر "رب العرش" توصیف می‌شود. از ظاهر این آیه، چنین بر می‌آید که عرش موجودی است که خدا رب او است.

اراده‌ی این معنا با توجه به آیه "الذین یحملون العرش و من حوله..."؛[11] (فرشتگانی که حاملان عرش‌اند و آنها که گرداگرد آن(طواف می‌کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می‌گویند). بعید نیست که عرش یک موجود حقیقی باشد.

  1. احتمال سوم در معنای عرش، جمع بین دو معنا و تفصیل آیات است؛ یعنی در برخی از آیات عرش موجود حقیقی و در برخی دیگر معنای عرش تعبیر کنایی است.[12]
  2. عرش حقیقتی از حقایق خارجی است. "ثم استوی علی العرش" در عین این‌که مثالی است که احاطه‌ی تدبیر خدا را در ملکش مجسم می‌سازد، بر این هم دلالت دارد که در این میان حقیقتی هم در کار است و آن عبارت است از: همان مقامی که زمام جمیع امور در آن‌جا متراکم و مجتمع می‌شود. از ظاهر آیه‌ی (7، سوره‌ی مؤمن؛ 17، سوره‌ی حاقه و 74 سوره‌ی زمر) بر می‌آید که عرش حقیقتی از حقایق خارجی است.[13]

بر حسب آنچه را که از روایات وارده در معنای عرش استفاده می‌شود، این است که عرش یک موجود حقیقی است و حاملانی برای آن ذکر شده است. از امام صادق(ع) درباره‌ی عرش و کرسی سؤال شد، آن‌حضرت در جواب فرمود: "ان للعرش صفات کثیرة مختلفة له فی کل سبب وضع فی القرآن صفة علی حده..."؛[14] عرش، صفات کثیر و مختلفى دارد، در هر جاى قرآن به هر مناسبتى که اسم عرش برده شده، صفات مربوط به همان جهت ذکر شده است، مثلا در جمله‌ی "رب العرش العظیم"، عرش عظیم به معناى ملک عظیم است؛ در جمله "الرحمن على العرش استوى" به این معنا است که خداوند احاطه به ملک خود دارد و این همان علم به چگونگى اشیاء است. این کلمه اگر با کرسى ذکر شود معنایش غیر معناى کرسى خواهد بود؛ زیرا عرش و کرسى دو در از بزرگ‌ترین درهاى غیب و خود آنها نیز از غیب بوده و در غیب بودن مثل هم می‌باشند، با این تفاوت که کرسى، درب ظاهرى غیب است و طلوع هر چیز بدیع و تازه‏‌اى از آن‌جا و پیدایش همه اشیاء از آن درب است، و عرش درب باطنى آن است؛ یعنى علم به کیفیت موجودات و هستى آنها و قدر و حد و مکان آنها، هم‌چنین مشیت و صفت اراده و علم الفاظ و حرکات و ترک و علم به آغاز موجودات و انجام آنها همه از آن در است. پس عرش و کرسى دو در مقرون به هم هستند، جز این‌که ملک عرش، غیر از ملک کرسى و علم آن غیب‌‏تر و نهان‌‏تر از علم کرسى است.[15]

شیخ صدوق در شرح جمله: "ثم العرش فی الوصل متفرد من الکرسی"، می‌گوید: عرش مقدم بر کرسی است و مؤثر در او است بدون واسطه، عرش و کرسی دو موجود از موجودات ملکوتی‌‌اند که از ادراک غایب‌اند.[16]

از رسول خدا(ص) روایت شده است: "إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ خُلِقْنَ مِنْ نُورِ الْعَرْشِ‏"؛[17] خورشید، ماه و ستارگان از نور عرش پروردگار آفریده شده‌اند.

کرسی

واژه‌ی کرسی، تنها یک‌بار در قرآن آمده است: "... وسع کرسیه السماوات و الارض..."؛[18] تخت(حکومت) او، آسمان‌ها و زمین را در برگرفته و در معنای آن هم، احتمالاتی بیان شده است.

  1. کرسی؛ یعنی منطقه‌ی حکومت و کنایه از مقام فرماندهی است. به این معنا که خداوند بر همه‌ی آسمان‌ها و زمین حکومت می‌کند و قلمرو و نفوذ او همه جا را در برگرفته است و به این ترتیب کرسى خداوند مجموعه‌ی عالم ماده اعم از زمین و ستارگان و کهکشان‌ها است. بر اساس این معنا از کرسی، عرش باید مرحله‌ای بالاتر و عالی‌تر از جهان ماده باشد. در این صورت معنای عرش عالم ارواح و فرشتگان و جهان ماورای طبیعت است.[19]
  2. احتمال دوم این است که منظور از کرسی، منطقه‌ی نفوذ علم الاهی باشد؛ یعنی علم خداوند به جمیع آسمان‌ها و زمین احاطه دارد و چیزی از قلمرو نفوذ علم خدا بیرون نیست.[20]

این نظریه مؤید به روایتی است از امام صادق(ع) که از آن‌حضرت سؤال شد، منظور از کرسی در آیه‌ی "وسع کرسیه السماوات و الارض" چیست؟ فرمود: علم او است.[21] امام صادق(ع) هم‌چنین در معنای کرسی فرمود: "و الکرسی هو العلم الذی لم یطلع الله علیه احداً من انبیائه و رسله و حججه"؛[22] کرسی علم اختصاصی خداوند است که هیچ‌کس (حتی انبیا) بر آن آگاهی نمی‌یابد.

  1. احتمال سوم در معنای کرسی این است که کرسی موجودی وسیع‌تر از تمام آسمان‌ها و زمین است که از هر طرف آنها را احاطه کرده است.

از امام علی(ع) درباره‌ی کرسی سؤال شد، آن‌حضرت فرمود: "الکرسی محیط بالسماوات و الارض و ما بینهما و ما تحت الثری"؛[23] کرسی بر زمین و آسمان‌ها و آنچه ما بین آنها و آنچه در زیر اعماق زمین قرار گرفته است، احاطه دارد.

همان‌طورکه پیدا است در این روایت نیز کرسی یک موجود حقیقی دانسته شده است.

البته، این سه معنا منافاتی با هم ندارند؛ چراکه مراد از کرسی در آیه "وسع کرسیه السماوات و الارض"، می‌تواند هم اشاره به نفوذ حکومت مطلقه و قدرت پروردگار در آسمان‌ها و زمین باشد و هم نفوذ علمی او، و هم جهانی وسیع‌تر از این جهان که آسمان و زمین را در بر گرفته است.[24]


[1]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ‏4، ص 316، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.

[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏6، ص 313، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.

[3]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، واژه «عرش».

[4]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 10، ص 43، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.

[5]. مفردات الفاظ قرآن، ص 706.

[6]. صفی پور، عبدالکریم، منتهی الارب، ح 3 و 4، باب الکاف، ص 1090، واژه «کرس».

[7]. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، ج 1 – 3، ص 248، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، 1378ش.

[8]. خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه‌ی قرآن، ج 2، ص 1445 – 1446.

[9]. یونس، 3.

[10]. توبه، 129.

[11]. غافر، 7.

[12]. معارف قرآن، ج 1 – 3، ص 249 – 250.

[13] شمس، مراد علی، با علامه در المیزان، ج 2، ص 165 – 166.

[14]. شیخ صدوق، محمد بن علی‏، توحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم‏، ص 321 – 322، ح 1، باب 50، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.

[15]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 8، ص  206، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.

[16]. توحید، ص 321 – 322، ح 1، باب 50.

[17]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 3، ص 92، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.

[18]. بقره، 255.

[19]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 273، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[20]. المیزان(ترجمه)، ج 2، ص 513؛ تفسیر نمونه، ج 2، ص 273.

[21]. توحید، ص 327.

[22]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 29، ح 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.

[23]. تفسیر نورالثقلین، ج 8، ص 260، ح 1042.

[24]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 275.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها