لطفا صبرکنید
34988
- اشتراک گذاری
و از بیهقی نقل می کند که در زمان خلافت خلیفه دوم، دو سال قطحی شد. بلال به همراهی عده ای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت: ای پیامبر برای امت خودت طلب باران کن زیرا (از بی آبی) در حال هلاکت هستند... »
بنا براین خلیفه دوم عمر بن خطاب به توسل به پیامبر چه در زمان حیات و چه بعد از رحلت آن بزرگوار معتقد بوده و بدان عمل می کرده است، پس چرا امروزه پیروان محمد بن عبدالوهاب به مسلمانانی را که در کنار تربت پاک آن حضرت به ایشان متوسل می شوند نسبت شرک می دهند ؟ یا طبق عقاید آنان عمر بن خطاب هم مشرک بوده است؟
یکی از چالش های اساسی اندیشه و افکار فرقه وهابیت تضاد و مخالفت آن با قرآن، سنت رسول الله و اعتقادات جماعت مسلمین است. یک نمونه آن مسأله توسل است؛ زیرا توسل یکی از اموری است که از صدر اسلام همواره مورد توجه همه مسلمانان؛ از جمله بزرگان اهل سنت بوده است. امام بخاری صاحب یکی از کتب معتبر روایی اهل سنت، سیره عملی خلیفه دوم عمر ابن خطاب را در جواز توسل نقل کرده است. همچنین امام مالک (مفتی مدینه) به منصور دوانقی دستور به توسل به پیامبر (ص) را داد. خطیب بغدادی از ابن علی خلال که شیخ حنابله بوده نقل کرده که می گفت: هرگاه کار مهمی برایم پیش می آمد به جانب قبر موسی ابن جعفر (ع) می رفتم و به او متوسل می شدم کار بر من آسان می شد و مشکلاتم حل می شد. امام شافعی شعر معروفی در جواز توسل به آل پیامبر (ص) سروده و نمونه های دیگری، دلالت بر جواز توسل از دیدگاه بزرگان و علمای اهل سنت دارد، اما ابن تیمیه و پیروانش آن را بدعت و حرام می داند و کسانی را که به پیامبر (ص)و اهل بیت او متوسل می شوند را مشرک می دانند.
یکی از چالش های اساسی اندیشه و افکار فرقه وهابیت، تضاد و مخالفت آن با قرآن، سنت رسول الله و اعتقادات جماعت مسلمین است. یک نمونه آن مسأله توسل است. برای توضیح بیشتر مسأله توسل را از نظر قرآن، سنت و اعتقادات جماعت مسلمین مورد بررسی قرار می دهیم: در منابع اصیل اسلام (قرآن و احادیث) توسل و شفاعت به خوبی بیان و پذیرفته شده است. نه تنها در منابع روایی شیعه، بلکه در منابع روایی معتبر اهل سنت نیز روایاتی که دلالت بر جواز توسل و شفاعت است دیده می شود. بنابراین، ما پاسخ را در دو قسمت پی می گیریم:
الف. توسل و شفاعت در قرآن
از آیات قرآن به خوبى استفاده می شود که وسیله قرار دادن مقام انسان صالح در پیشگاه خدا و طلب چیزى از خداوند به خاطر او، به هیچ وجه ممنوع نیست و منافات با توحید ندارد.
به عنوان نمونه خدا می فرماید: " و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مىکردند (و فرمان هاى خدا را زیر پا مىگذاردند)، به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىکردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مىکرد خدا را توبه پذیر و مهربان مىیافتند". [1]
ب. توسل و شفاعت در روایات:
از روایات متعددى که از طرق شیعه و اهل تسنن در دست داریم، نیز به خوبى استفاده مىشود که توسل و شفاعت هیچ گونه اشکالى ندارد، بلکه کار خوبى محسوب مىشود. [2]
این روایات بسیار فراوان است و در کتب زیادى نقل شده و ما به عنوان نمونه به چند قسمت از آنها که در کتب معروف اهل تسنن وجود دارد، اشاره مىکنیم
1. در صحیح بخاری (م.256) به صراحت بیان شده است: وقتی در مدینه قحطی آمده بود عمربن خطاب با توسل به مقام عباس ابن عبد المطلب عموی پیامبر (ص) چنین دعا و طلب باران کردند: "خدایا ما به مقام پیامبر تو متوسل شدیم و به ما باران دادی، حالا به مقام عموی او متوسل می شویم و طلب باران می کنیم". [3]
2. در مسند احمد بن حنبل (م. 241) ، آمده است: مردی حاجتی داشت عثمان (خلیفه سوم) به او گفت: وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و به پیامبر (ص) متوسل شو و این دعا را بخوان "اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک نبینا محمد (ص) نبی الرحمة، یا محمد انی اتوجه بک الی ربی لتقضی حاجتی"، تا به حاجتت برسی. [4]
3. امام مالک (مفتی مدینه) به منصور دوانقی دستور توسل به پیامبر (ص) را می دهد و چنین می گوید: پیامبر وسیله تو و وسیله پدرت، آدم است . که اشاره به دستور خداوند به آدم جهت توسل به انوار مقدسه پنج تن می باشد.
4. شعر معروفی که امام شافعی (م855) در جواز توسل به آل پیامبر (ص) سروده و گفته: آل النبی ذریعتی و هم الیه وسیلتی ؛ یعنی آل پیغمبر شفیع من هستند و اینها وسیله من و واسطه من در نزد خدا هستند". [5]
5. ابن علی خلال که از بزرگان حنابله است، می گوید: هر مشکلی که برای من پیش می آمد، نزد قبر موسی ابن جعفر (ع) می رفتم و به او متوسل می شدم و از او طلب شفاعت می کردم، چیزی نمی گذشت که مشکلم حل می شد". [6]
6. بیهقى (م.458) که از بزرگان اهل سنت است، نقل مىکند: در زمان خلافت خلیفه دوم، سالى قحطى شد بلال به همراهى عدهاى از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت: "اى رسول خدا! از خدایت براى امتت باران بخواه ... که ممکن است هلاک شوند". [7]
7. یکی از بزرگان اهل سنت شخصی است به نام ابن خزیمه، ذهبی در باره وی گفته است: ابن خزیمه شیخ الاسلام و امام و حافظ بود و در فقه و حدیث تبحر زیادی داشت. [8]
ابوبکر محمد ابن الموئل (از اهل سنت) می گوید: با امام اهل حدیث ابن بکر ابن خزیمه و ابی علی ثقفی و عده ای از مشایخ اهل سنت به طرف طوس می رفتیم وقتی به نزدیک قبر علی ابن موسی الرضا (ع) رسیدیم از توسلی که ابن خزیمه برای آن حضرت انجام داد و گریه و زاری زیادی که کرد همه ما متحیر شدیم. [9]
حال سوال این جا است آیا ابن تیمیه و وهابیت ابن خزیمه را به خاطر این توسلات و طلب شفاعت، مشرک می دانند، در حالی که بزرگان رجال اهل سنت در نمونه ایی که بیان شد وی را بسیار ستوده اند و مورد قبول اهل سنت است.
8. درکتاب "وفاء الوفاء" تألیف دانشمند معروف و مورد اعتماد بزرگان اهل سنت، " علی ابن احمدسمهودى" (م.911) آمده است: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پیشگاه خداوند از پیامبر (ص ) و از مقام و شخصیت او، هم پیش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ، و هم در روز رستاخیز، سپس روایت معروف توسل آدم را به پیامبر اسلام (ص ) از عمربن خطاب نقل کرده که: آدم روى اطلاعى که از آفرینش پیامبر اسلام در آینده داشت به پیشگاه خداوند چنین عرض کرد: "خداوندا به حق محمد (ص) از تو تقاضا مىکنم که مرا ببخشى". [10]
سپس حدیث دیگرى از جماعتى از راویان حدیث از جمله "نسائى" (م303) و "ترمذى" (م279) که از دانشمندان معروف اهل تسنن و از صاحبین جوامع روایی هستند، به عنوان شاهد براى جواز توسل به پیامبر در حال حیات نقل مىکند که خلاصهاش این است: "مرد نابینایى تقاضاى دعا از پیامبر براى شفاى بیماریش کرد، پیغمبر به او دستور داد که چنین دعا کند:" خداوندا من از تو به خاطر پیامبرت پیامبر رحمت تقاضا مىکنم و به تو روى مىآورم اى محمد! به وسیله تو به سوى پروردگارم براى انجام حاجتم متوجه مىشوم خداوندا او را شفیع من ساز". [11]
سپس در مورد جواز توسل به پیامبر (ص) بعد از وفات چنین نقل مىکند که مرد حاجتمندى در زمان عثمان کنار قبر پیامبر (ص) آمد و نماز خواند و چنین دعا کرد: "خداوندا من از تو تقاضا مىکنم و به وسیله پیامبر ما محمد (ص) پیغمبر رحمت به سوى تو متوجه مىشوم، اى محمد من بوسیله تو متوجه پروردگار تو مىشوم تا مشکلم حل شود". بعدا اضافه مىکند چیزى نگذشت که مشکل او حل شد. [12]
9-" آلوسى" صاحب تفسیر معروف روح المعانی ، از علمای اهل سنت در قرن سیزدهم ، پس از تجزیه و تحلیل طولانى و دقت های فراوان در اعتبار احادیث توسل و شفاعت چنین گفته است: بعد از تمام این گفتگوها من مانعى در توسل به پیشگاه خداوند به مقام پیامبر(ص) نمىبینم چه در حال حیات پیامبر و چه پس از رحلت او، و سپس اضافه مىکند: "توسل جستن به مقام غیر پیامبر در پیشگاه خدا نیز مانعى ندارد به شرط اینکه او حقیقتا در پیشگاه خدا مقامى داشته باشد." [13]
نمونه های زیاد دیگری در کتب معتبر حدیثی موچود است که به وضوح نشان دهنده این اعتقاد و عمل به توسل و شفاعت در نزد ائمه اهل سنت و بزرگان آنان است.
کلمات و عقاید وهابیت در مورد توسل و شفاعت:
1- ابن تیمیه سر سلسله وهابیت (م. قرن هشتم) در کتاب " الرد علی الاخنائی" در مورد توسل به پیامبر(ص) و زیارت قبر حضرت چنین می گوید :"ر گاه کسی به قصد زیارت و توسل به پیامبر مسافرت کند ،و علت اصلی سفر او رفتن به مسجد حضرت و توسل وزیارت و طلب حاجتی از وی باشد مشرک و از شریعت اسلام خارج است." [14]
2- وی در همین کتاب می گوید: " التوسُّل بالموتی و لو الانبیاء کفرٌ وشرکٌ، وأنّه لم یَشْرَعْهُ سبحانه و تعالى لعباده."یعنی:"ر کس غیر خدا را بخواند وبه سوی غیر خدا برود و به مردگان توسل بجوید و طلب شفاعت کند و لو پیامبران الهی باشند مشرک است." [15]
3- "سؤال المیت والغائب وتوسل به نبیًا کان أو غیره من المحرمات المنکرة و شرک باتفاق أئمة المسلمین لم یأمر الله به و لا رسوله و لا فعله أحد من الصحابة و لا التابعین لهم بإحسان، لا استحبه أحد من أئمة المسلمین. یعنی :"درخواست حاجتی از میت و توسل به او چه پیامبر باشد یا غیر پیامبر از محرمات و شرک است به اجماع همه مسلمانان وخدا به آن امر نکرده وهیچ کسی از صحابه وتابعین این کار را انجام نمی دادند وکسی این را مستحب نمی داند. بنابر این این کار جایز نیست." [16]
4- محمد ابن عبد الوهاب در کتاب کشف الشبهات می گوید: " إن قیل : النبی - صلى الله علیه وسلم - أعطی الشفاعة وأنا أطلبه مما أعطاه الله . فالجواب إن الله أعطاه الشفاعة و نهاک عن هذا فقال : فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ، فإذا کنت تدعو الله أن یشفع نبیه فیک فأطعه فی قوله : فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا [17] . و أیضا فإن الشفاعة أعطیها غیر النبی - صلى الله علیه وسلم - فصح أن الملائکة یشفعون و الأولیاء یشفعون و الأفراط یشفعون أتقول : إن الله أعطاهم الشفاعة فأطلبها منهم ؟ فإن قلت هذا رجعت إلى عبادة الصالحین التی ذکر الله فی کتابه وهذا شرک ، وإن قلت : لا ، بطل قولک : أعطاه الله الشفاعة وأنا أطلبه مما أعطاه الله."
یعنی:" اگر کسی بگوید ما می دانیم خدا به پیامبر مقام شفاعت داده و به اذن الله می تواند شفاعت کند چه مانعی دارد ما آنچه را خدا به او بخشیده از او تقاضا کنیم ، و از او طلب کنیم که برای ما شفاعت کند و یا به حضرت متوسل شویم ؟ ما در پاسخ می گوییم این کار شرک است و جایز نیست و اگر کسی چنین بگوید، بندگان صالح خدا را پرستش و عبادت کرده و این جایز نیست. [18]
5 - محمد ابن عبد الوهاب می گوید: " فاعلم أن شرک الأولین فی الجاهلیه أخف من شرک أهل زماننا وشرکهم اشد" یعنی:" شرک کسانی که قائل به جایز بودن توسل به مردگان و طلب شفاعت و زیارت آنها هستند از شرک بت پرستان زمان جاهلیت بدتر است ." [19]
لازم به ذکر است که از این قبیل کلمات در کتب وهابیون فراوان است به عنوان نمونه کتاب" الجامع الفرید" تالیف "محمد ابن ابراهیم نعمان " مجموعه ای از مقالات ابن تیمیه و محمد ابن عبد الوهاب را جمع کرده و از قول محمد ابن عبد الوهاب آمده است: " توسل و تبرک جستن به قبور و حتی دست کشیدن به قبر و بوسیدن آن و طلب شفاعت از آنها از عمل مشرکان است. [20]
با توجه به آیات قرآن و روایات متعددی که درکتب معتبر حدیثی اهل سنت موجود است شکی نیست که همه مسلمانان از جمله خلفاء و ائمه مذاهب اهل سنت توسل و شفاعت را قبول دارند و آن را جایز می شمارند.
اما بنابر نظر وهابیت که توسل و شفاعت به غیر خدا را شرک می داند باید قائل شود که بزرگان اهل سنت ازجمله خلیفه دوم و سوم هم مشرک بوده اند.
بنابر این مسلمانان با غیرت باید بین این دو نظریه یکی را انتخاب کنند. یا شرک همه مسمانان و از جمله بزرگانی همانند عمر و عثمان و امام شافعی و ابن خزیمه و.... را بپذیرند و یا اینکه متوجه عقاید انحرافی و بدعت های فرقه وهابیت باشند و از آنان بیزاری جویند.
[1] در آیه 64 سوره نساء مىخوانیم: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً:
[2] در این باره می توانید به سؤال 2143 (سایت: 2261) اعتقاد اهل سنت به توسل قبل از ابن تیمیه مراجعه کنید.
[3] محمد ابن اسماعیل بخاری ، صحیح بخاری باب مناقب عباس ابن عبد المطلب حدیث 3710، چاپ سوم ،بیروت ؛ دارالکتب العلمیه
[4] احمد ابن حنبل شیبانی ؛ مسند احمد ج 4 ص 138،چاپ دوم ،دار احیاء تراث العربیه1415
[5] ابن حجر ،الصواعق المحرقه ،ص274 ،چاپ اول، بیروت موسسه الرساله، 1417
[6] خطیب بغدادی، تاریخ خطیب ج13ص29 ،چاپ دوم،بیروت، دارالکتب العلمیه،1425
[7] التوصل الی حقیقه التوسل ... ص 253.
[8] محمد ابن احمد ابن عثمان الذهبی ،سیره اعلام النبلاء ج 11 ص 358، چاپ اول ،دارالفکر بیروت ،1407
[9] احمد ابن علی الخطیب بغدادی، تاریخ خطیب بغدادی ج 4 ص423 ،چاپ دوم،بیروت، دارالکتب العلمیه،1425
[10] سمهودی، علی ابن احمد ، وفاء الوفاء جلد3ص 1371- چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ کتاب" التوصل الى حقیقة التوسل" ص 215 حدیث را از" دلائل النبوة" بیهقى نیز نقل نموده است متن حدیث این است" یا رب اسئلک بحق محمد لما غفرت لى"
[11] وفاء الوفاء،ج3، ص 1372. متن حدیث: " اللهم انى اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبى الرحمة یا محمد انى توجهت بک الى ربى فى حاجتى لتقضى لى اللهم شفعه فى" .
[12] وفاء الوفاءج3 ، ص 1373. متن روایت : اللهم انى اسئلک و اتوجه الیک بنبینا محمد ص نبى الرحمة، یا محمد انى اتوجه بک الى ربک ان تقضى حاجتى".
[13] آلوسی، روح المعانى جلد 6 ص 114- 115.دارالکتب العلمیه ،بیروت 1415ه ق.
[14] ابن تیمیه ،الرد علی الاخنائی ،ص18، چاپ ریاض ، انتشارات المرئاسه العامه الادارات البحوث العلمیه ،1404ه ق.
[15] ابن تیمیه ، الرد علی الاخنائی ،ص52.
[16] همان، ص31.
[17] جن، 1.
[18] محمد ابن عبد الوهاب ،کشف الشبهات فی التوحید ،ص21بیروت ،دارالقلم ،الطبعه الاولی ، 1406ه ق.
[19] محمد ابن عبد الوهاب، کشف الشبهات، ص47.
[20] نعمان، محمد ابن ابراهیم، الجامع الفرید، ص306 به نقل از رساله الکلمات النافعه فی المکفرات الواقعه نوشته محمد ابن عبد الوهاب، عربستان ،جده،الطبعه الثالثه ،1393ه ق.