جستجوی پیشرفته
بازدید
13056
آخرین بروزرسانی: 1404/02/08
خلاصه پرسش
چرا آمار زنانی که در قرآن و احادیث از آنها به نیکی یاد شده بسیار کمتر از مردان است؟
پرسش
چرا آمار زنانی که در قرآن و احادیث از آنها به نیکی یاد شده بسیار کمتر از مردان است؟
پاسخ اجمالی

در نگاه اسلام، زن و مرد باید هدف مشترکی - که همان رسیدن به اوج قلۀ کمال انسانی است- را دنبال کنند و به منظور دست‌یابی به این هدف، هر دو به یک میزان توان‌مند هستند و تفاوت جنسیت‌ها که لازمۀ خلقت است، نه نقشی در ایجاد یا افزایش این استعداد و توان‌مندی دارد، و نه نقشی در ارزش‌گذاری دینی. پس نه کمال زن در این است که جایگاهی مثل جایگاه مرد داشته باشد، و نه بر مردان روا است که بر جنسیت مردانۀ خود ببالند.

از نظر مکتب اسلام:

  1. زن، مظهر و نماد جمال و ظرافت و سکونت است.
  2. زن، مایۀ آرامش مرد و مرد، تکیه‌گاه و مسئول و سرپرست زن است.
  3. تقرب به خدا، بهره‌مندی از نتیجۀ عمل صالح، پا نهادن در مسیر سلوک در گرو جنسیتی خاص نیست.
  4. تفاوت‌های زن و مرد در احکام، از روی ظلم و مردسالاری نسیت، بلکه برخاسته از مسئولیت بیشتر مرد و وظیفۀ فزون‌تر او در قبال خانواده و جامعه است.

از این‌رو، اگر بپذیریم که آمار زنان در قرآن و احادیث کمتر است و کمتر از داستان زندگی آنان سخن رفته است، این نه بدان جهت است که مردان نسبت به زنان برتری و فضیلت دارند، بلکه برای آن است که زن به جهت شرایط جسمی و مسئولیتی که در منزل و خانواده دارد، کمتر در جامعه حضور فیزیکی دارد.

شاهد گفتار ما داستان مربوط به بلقیس که حاکم یمن بود تقریبا مفصل در قرآن آمده است.

علاوه بر این‌که توجه به تعبیرات متون دینی در مورد زنان نمونه، ضروری به نظر می‌رسد. تعبیراتی که در مورد آسیه، مریم، حضرت خدیجه و فاطمه(س) و ... در روایات و قرآن آمده در شأن کدامیک از مردان غیر از معصوم آمده است.

آسیه با این‌که معصوم نبود به عنوان الگوی بشریت(چه زن و چه مرد) معرفی شده است و...، یعنی نباید فقط به کمیت بیانات و گفته‌ها توجه داشت و کیفیت و نوع گفتار را نادیده گرفت.

پاسخ تفصیلی

 

 

اگر چشم‌ها را بر واقعیت نبندیم و پدیده‌ها را آن‌چنان که هست ببینیم و نه آن‌چنان که خود می‌پسندیم، آن‌گاه نظر کرده و نظر دهیم، می‌یابیم که نه کمال زن در این است که جایگاهی مثل جایگاه مرد داشته باشد، و نه بر مردان روا است که بر جنسیت مردانۀ خود ببالند.

واقعیت آن است که پیکره‌ی خلقت انسانى از دو نیمۀ مستقل، اما هماهنگ آفریده شده است(مرد و زن).

آنچه به مردان و زنان برتری می‌دهد تکاپو در جهت تحقق انسانیت است؛ یعنی تبدیل استعداد به سرمایه‌ی در حال گردش. و از دریچۀ وحی و خرد اسلامی ـ قرآنی، تفاوتی بین جنسیت زن و مرد نیست، مگر آن مقداری که لازمۀ نظم و نظام به هم پیوسته‌ی آفرینش است.

چون در پرسش "منزلت‌شناسی زن" بر عنوان "در مکتب اسلام" تکیه شده، لازم است از درون مایه‌های اندیشه دینی؛ یعنی قرآن و سنت اصیل پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) بیشتر بهره گیریم.

گونه‌ها و ابعاد منزلت زن

منزلت و جایگاه زن در اسلام را می‌توان از سه بعد بررسی کرد:

الف) عنوان و شخصیت انسانی

  1. زن، نماد و مظهر ظرافت، جمال و سکونت است. هر موجودی مظهر نامی از نام‌های الهی است؛ زیرا خلقت که از اوصاف فعلی خدا است (نه از اوصاف ذاتی او) عبارت است از: تجلی خالق در چهره‌ی مخلوق‌های گوناگون. چنان‌که حضرت علی(ع) فرمود: «همه حمدها مخصوص خدایی است که خود را از طریق آفریده‌ها به مخلوقاتش نمایاند».[1]، [2]

از نگاه قرآنی، راز آفرینش زن و تأسیس نهاد خانواده و پیوند زناشویی چیزی فراتر از گرایش‌های غریزی و کامیابی‌های موقت است:

«و از نشانه‌های خدا این است که از جنس خودتان، همسرانی برای شما آفرید تا به واسطه‌ی آنها آرام گیرید و میان شما دوستی و رحمت قرار داد. بی‌گمان در این خلقت و دوستی(مودت) نشانه‌ها و آیاتی است برای آنان که می‌اندیشند».[3]

  1. تمامی امتیازهای نژادی، جنسیتی و ... پوچ است و «ارجمندترین موجودات نزد خدا، باتقواترین آنها است».[4]
  2. دعوت تمام پیامبران(ع)، و خطاب همه‌ی کتاب‌های آسمانی فقط به جنس بشر است و جملگی ندا می‌دهند که: «هر کس از من تبعیت کند از من است».[5]
  3. جایگاه زن در آفرینش آن‌جا است که مرزی برای پیروزی‌ها، داشتن‌ها و رسیدن‌ها ندارد: «ای انسان! تردیدی نداشته باش که تو هرچند با سختی به سوی پروردگارت در تلاشی و نهایت او را ملاقات خواهی کرد».[6] «هر کس در گرو کسب و کار خود است».[7] «برای هر آنچه که تلاش کنی، مالکش می‌شوی و انسان بهره‌مند، به زودی نتیجه سعی و تلاش خود را می‌بیند».[8]
  4. هر کس بنده‌ی خدا باشد به او نزدیک است، چه مرد باشد چه زن:

«هرگاه بندگانم از تو می‌پرسند که خدا کجا است؟ بگو نزدیک است. من نزدیکم و اجابت می‌کنم خواست دعا کنندگان را».[9]

  1. رسیدن به زندگی و حیات طیب(پاک و دلپذیر) دو شرط دارد: عمل صالح و ایمان به خدا (خواه مرد خواه زن):

«هر کس کار شایسته کند ـ چه زن باشد چه مرد ـ ولی مؤمن باشد، به یقین او را با بهره‌مندی از زندگانی پاکیزه‌ای حیات می‌بخشیم و جزایی فراتر از عملش به او می‌دهیم».[10]

  1. هر آن‌کس پا روی حقایق گذارد، به لعنت الهی دچار می‌شود:

«کسانی که کافر شدند و در حالی از این جهان رفتند که در کفرشان باقی بودند، لعنت خدا و ملائکه و همه‌ی مردم شاملشان می‌شود».[11]

آنچه از این آیات به دست می‌آید؛ طرف خطاب خداوند انسان است. آدمی، در گرو ایمان، عقیده و عمل خود بوده و "هر چه بکارد همان بدرود" چه مرد باشد چه زن، و زن در نگاه وحی، در موضع شخصیت "انسان" است و جنسیت، تأثیری در خطوط اصلی تکالیف و شخصیت انسان‌ها ندارد.

ب) زن در نردبان عرفان و آسمان معرفت

اینک به تحلیل بعد دیگری از جایگاه و مکانت زن در مکتب اسلام می‌پردازیم:

  1. نه خدا، ویژه مردان است و نه معرفت، گوهری است که دست زن را نامحرم دانسته و از عرضه شدن به اینان طفره می‌رود. ترقیات معنوی تابع این فرمول است: معرفت، محبت، اطاعت، قرب.

حال، فرقی نمی‌کند که چه کسی و چه مقدار در طلب معرفت و علم و حکمت گام نهد، مهم آن است که هدایت را قدر بدانیم و آن‌گاه است که شامل این وعده‌ی الهی می‌شویم:

«آنان که در راه ما جهاد نمایند، به شاهراه‌های قرب به خدا می‌رسند».

در این وادی، بسیاری پا نهادند: مرد و زن. و قرآن کریم از دو اسوه‌ی خوب و دو الگوی عبرت یاد می‌کند:

«خداوند برای کسانی که ایمان آوردند، نمونه‌ای را ـ به عنوان مثال ـ یاد می‌کند: "همسر فرعون" را. او که (از کفر و کردار فرعون ناراضی بود و) دعا کرد: پروردگارا برای من در نزد خودت خانه‌ای در بهشت قرار بده و مرا از فرعون و کردارش نجات بخش و مرا از دست مردم ستمگر برهان».[12]

الگوی خوب دیگر حضرت مریم(س) است که در سوره‌ی تحریم آیه‌ی 12 از ایشان توصیف فرموده است: "... و ما از روح خود در او دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و کتاب‌هایش را تصدیق کرد و او از فرمان‌برداران بود".

همچنان‌که نمونه‌ی مردم بد را با نقل واقعیت دو زن بد(همسر حضرت نوح و حضرت لوط) بیان می‌نماید.[13] در این آیات، این زنان خوب و بد، برای همگان مثال آورده شده، نه فقط برای زنها!

  1. سرمایه‌ی مهم راه سلوک، "قلب" و "دل‌شکستگی" است و در این عرصه زنان سرمایه‌دارتر از مردان هستند: "راه‌های ترقی و تعالی انسان متفاوت است. یکی راه فکر و دیگری راه ذکر، زنان در راه ذکر و مناجات که راه دل است و راه عاطفه و شور و علاقه و محبت؛ اگر موفق‌تر از مردها نباشند به یقین همتای مردها هستند".[14]
  2. رسول اکرم(ص) فرمود: «بهترین علم توحید و بهترین عبادت استغفار است».[15] واضح است که در دسترسی به این‌گونه علوم نیز بین زن و مرد امتیازی وجود ندارد.
  3. اگر تقوا داشته باشیم به معنویت می‌رسیم و تقوا نیز در انحصار گروهی خاص نیست:

«کسی که تقوا و صبر را مراعات نماید ]به هدف می‌رسد[ و خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند».[16]

و اما هر کسی که از روزی که همگان در مقابل دادگاه محاسبه الهی و از رو در رو شدن با خدا، هراس داشته باشد و نفس خود را از هوس بازدارد، پس ]بداند که بی‌تردید[ جایگاه او بهشت است».[17]

بنابر این، وجود نمونه‌های متعدد از زنان عارفه در هر عصر و زمان، خود بهترین شاهد بر باز بودن راه سلوک و عرفان فراروی زنان است.

ج) جایگاه زن در احکام و قوانین الهی

به نظر می‌رسد آنچه موجب ایجاد سؤال و تردید در خصوص جایگاه زن در مکتب اسلام شده، وجود پاره‌ای احکام در مورد زنان است که با ملاحظه‌ی کلی ساختار احکام و نقش جنسیت در آنها، می‌توان اشکال را برطرف نمود.

احکام اسلامی ـ با نگاه جنسیتی ـ چند دسته‌اند:

  1. احکام مشترک: مثل روزه، نماز، حج و ...
  2. احکام ویژه‌ی زنان: مثل مسائل عادات ماهیانه
  3. احکامی که به نظر تبعیض آمیزند: مثل ارث زن، دیه زن و ...

به طور کلی علت وجود احکام ویژه و احکام دوگانه (ظاهراً تبعیضی) چند چیز است:

  1. مرد مسئول مخارج خانواده است و بایستی امکانات مالی بیشتری در اختیار او قرار گیرد. (از این‌رو حق ارث او ـ البته فقط در مواردی ـ بیش از زن است).[18]
  2. آن‌جا که در برخی روایات، از زن مذمت شده، زن با عنوان زن‌پرستی است نه زن به عنوان نوعی از بشر. (به عنوان نمونه: «زن عقرب است، اما نیش آن شیرین است».[19]
  3. و نیز در بخشی از احادیث (به ویژه در نهج البلاغه) آن‌جا که به نکوهش زن پرداخته شده، زنان زمان حضرت علی(ع) که در جنگ جمل (به فرماندهی عائشه) شرکت داشته مورد نظر بوده‌اند(خاص آن زمان و مکان).[20]
  4. در مواردی که برخی احکام مثل: جهاد ابتدایی، قضاوت و ... از زنان برداشته شده، نه آن‌که از حقی محروم شده‌اند که این لطفی است از خدا تا زیر بار مسئولیتی سنگین که منافات با روحیه‌ی آرام و لطیف آنها دارد نباشند.

حضرت علی(ع) می‌فرماید: «زن، چونان گلی خوش‌بو و لطیف است، نه بسان قهرمانی خشن و ضمخت».[21]

  1. برخی احکام مانند زودتر به سن بلوغ رسیدن دختران از پسران و ... از آن‌رو است که زن زودتر در پوشش تربیت قرار گیرد و جهت پروراندن نسلی به گستره‌ی تاریخ، آماه‌تر باشد. به ویژه که سن ازدواج دختران زودتر از پسران است.
  2. برخی محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها از آن‌ جهت است که حریم و مرزی نهاده شود تا جلوی مفاسد و خطرات احتمالی ـ که در جای خود بسیار مهم و لازم به پیشگیری‌اند ـ گرفته شود. مثلاً: به زنان دستور داده شد: خوب حرف بزنید؛ اما صدا را نازک نکنید، «تا آن‌که در قلبش بیماری و شیطنت است به شما طمع نوزد».[22]
  3. همچنان‌که نقص و شر، نسبی‌اند، ترجیح و تقدیم مرد و زن نیز نسبی است؛ از این‌رو هرگاه محدودیت یا مذمتی در مورد زن می‌بینید، آن‌را نسبی بدانید. در اسلام، موارد متعددی است که به زن امتیازاتی داده شده، از جمله:

حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: «اگر مشغول نماز مستحبی هستی و پدرت تو را خواند، نماز را قطع نکن، ولی اگر مادرت تو را خواند نماز را قطع کن».[23]

دستور صریح و روشن قرآن این است که: «با زنان ـ به ویژه ـ با رفتاری نیکو معاشرت نمایید».[24]، [25]

با توجه به اصل خلقت انسانی که از این جهت فرقی بین این دو گوهر موجود -زن و مرد- نیست و با توجه به این‌که در منابع اسلامی از هر دو شخصیت سخن گفته شد و تمجید شده است و تفاوت‌های زن و مرد برخاسته از مسئولیت بیشتر مرد و وظیفه‌ی فزون‌تر او در قبال خانواده و جامعه است، اگر بپذیریم که آمار زنان در قرآن و احادیث کمتر است و کمتر از داستان و قصه‌ی زندگی آنان سخن رفته است، این نه بدان جهت است که مردان نسبت به زنان برتری و فضیلت دارند، بلکه بدان جهت است که زن به جهت شرایط جسمی و مسئولیتی که در منزل و خانواده دارد کمتر در جامعه حضور فیزیکی دارد.

شاهد گفتار ما داستان مربوط به بلقیس(حاکم یمن در زمان حضرت سلیمان(ع)) است که تقریبا مفصل در قرآن آمده است.[26]

علاوه بر این‌که توجه به تعبیرات متون دینی در مورد زنان نمونه ضروری به نظر می‌رسد. تعبیراتی که در مورد آسیه(س)، مریم، حضرت خدیجه و فاطمه‏(س) و... در روایات و قرآن آمده در شأن کدامیک از مردان غیر از معصوم آمده است!.

آسیه با این‌که معصوم نبود به عنوان الگوی بشریت(چه زن و چه مرد) معرفی شده است و...، یعنی، نباید فقط به کمیت بیانات و گفته‌ها توجه داشت و کیفیت و نوع گفتار را نادیده گرفت.[27]


[1]. «الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه»، سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 155، خطبه 108، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[2]. جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جمال و جلال، ص 21، قم، نشر اسراء، چاپ اول.

[3]. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون‏». روم، 21.

[4]. حجرات، 13.

[5]. «فَمَنْ تَبِعَنی‏ فَإِنَّهُ مِنِّی‏». ابراهیم، 36.

[6]. انشقاق، 6.

[7]. طور، 21.

[8]. نجم، 39.

[9]. بقره، 186.

[10]. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة...». نحل، 97.

[11]. «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعینَ». بقره، 161.

[12]. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمین‏». تحریم، 11.

[13]. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوط...». تحریم، 10.

[14]. زن در آیینه جمال و جلال، ص 197.

[15]. «خیر العلم التوحید و خیر العبادة الأستغفار». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 517، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[16]. یوسف، 90

[17]. نازعات، 40 و 41

[18]. برای آگاهی بیشتر از این که چرا ارث یا دیه زن نصف ارث یا دیه مرد است، رجوع شود به نمایه‌های: «تفاوت ارث زن و مرد در فقه اسلامى»، 116؛ «تفاوت دیه زن و مرد در فقه اسلامی، 117؛ «موارد تساوی ارث زن و مرد، 536؛ «عدم برتری مرد بر زن، 531.

[19]. نهج البلاغة، ص 479، رقم 61.

[20]. مثلاً: نهج البلاغه، ص 105، خطبه 80، «ان النساء نواقص الایمان...».

[21]. «فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة»، نهج البلاغه، ص 405، نامه 31؛ کافی، ج 5، ص 510.

[22]. احزاب، 32.

[23]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 15، ص 181، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.

[24]. «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف». نساء، 19.

[25]. اقتباس از «شخصیت و جایگاه زن در اسلام»، 265.

[26]. نک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 444 – 448، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش.

[27]. جهت آگاهی بیشتر، ر. ک: مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام؛ جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جمال و جلال.

 

 
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها