لطفا صبرکنید
بازدید
49462
49462
آخرین بروزرسانی:
1395/04/27
کد سایت
fa866
کد بایگانی
142
نمایه
شیطان و رانده شدن وى
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|ابلیس و شیطان
اصطلاحات
شیطان|عبد و عبادت ، بنده و بندگی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
با توجه به هزاران سال عبادت شیطان؛ آیا استحقاق نداشت که خداوند او را یارى کند؟
پرسش
با توجه به هزاران سال عبادت شیطان؛ آیا استحقاق نداشت که خداوند او را یارى کند؟
پاسخ اجمالی
به فرموده قرآن کریم شیطان از طایفه جن است و آنها نیز همچون انسانها مکلفاند.
و به فرمایش امام على(ع): «شیطان شش هزار سال عبادت کرد که معلوم نیست به شمار سالهاى دنیایى است یا اخروى [که هر روز آن خود هزار سال است]». بزرگترین لطف و عنایت در باب ابلیس این بود که اولاً توفیق عبادت حضرت حق را یافته بود و ثانیاً به علت کثرت عبادت در زمره فرشتگان به حساب میآمد و بهترین استحقاق یارى درباره وى همان همنشینى با فرشتگان و درک صفا و پاکى و طهارت آنها بعد و یکى از قوانین نظام هستى این است که هر چه معرفت بیشتر و درجه مکلف راقیتر باشد، در صورت بروز خطا و اشتباه، شدت عقاب افزونتر است!
از اینرو؛ بعد از اتمام حجت درباره شیطان و استکبار وى در مورد بحث به آدم خطابهاى شدید حضرت حق نشان از شدت عقوبت و سقوط درجه شیطان دارد.
و به فرمایش امام على(ع): «شیطان شش هزار سال عبادت کرد که معلوم نیست به شمار سالهاى دنیایى است یا اخروى [که هر روز آن خود هزار سال است]». بزرگترین لطف و عنایت در باب ابلیس این بود که اولاً توفیق عبادت حضرت حق را یافته بود و ثانیاً به علت کثرت عبادت در زمره فرشتگان به حساب میآمد و بهترین استحقاق یارى درباره وى همان همنشینى با فرشتگان و درک صفا و پاکى و طهارت آنها بعد و یکى از قوانین نظام هستى این است که هر چه معرفت بیشتر و درجه مکلف راقیتر باشد، در صورت بروز خطا و اشتباه، شدت عقاب افزونتر است!
از اینرو؛ بعد از اتمام حجت درباره شیطان و استکبار وى در مورد بحث به آدم خطابهاى شدید حضرت حق نشان از شدت عقوبت و سقوط درجه شیطان دارد.
پاسخ تفصیلی
با توجه به آیات قرآن نظیر آیه 50 سوره کهف یا آیه 31 سوره حجر به این نتیجه میرسیم که شیطان (ابلیس) از طایفه جن بوده و به خاطر کثرت عبادت در زمره ملائکه محسوب میشده است. داستان استکبار شیطان -که آزمون او بود- حدود هفت مورد در قرآن آمده و بسیار آموزنده است. این داستان چند بخش مشخص دارد:
- امر الهى به سجده براى آدم(ع).
- امتیازات ویژه آدم که بر اساس آنها، خداوند فرمان سجده براى او را صادر کرد.
- مقابله ابلیس و آباء او از سجده.
- پاسخ وى در بیان علت این استکبار:
«من کسى نیستم که براى بشرى که او را از گِل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده است آفریدهاى سجده کنم!».[1]
و یا در تعبیرى دیگر که میگوید: «من از او بهترم. مرا از آتش و او را از خاک آفریدهاى».[2]
این آزمون بزرگى بود و او با آن همه عبادت که به تعبیر امام على(ع): شش هزار سال عبادت کرد که معلوم نیست به شمار سالهاى دنیایى است یا اخروى (که هر روز آن خود هزار سال است).[3]
پس از این آزمایش چنان پست و مطرود شد که به او خطاب شد: «برو بیرون، تو رانده شدهاى»،[4] «تا روز رستاخیز بر تو لعنت باد».[5] از اینجاست که ما باید مراقب خویشتن باشیم. پنداریم اگر خداوند توفیقى عطا فرموده و ما چند روزى در راه درستى گام برداشتیم. تا پایان چنان خواهیم ماند. جهان عرصه دگرگونیهاست. آدمى تا زنده است. و بر راستاى باریک روزگار میگذرد. احتمال سقوط دارد. و لذا همواره باید از درگاه ربوبى عاقبت خیر را درخواست نماییم. قسمت دیگر عکسالعمل شیطان پس از راندگى است. هنگامى که دریافت مسئله جدى است و از آن مقام والایى که داشته به خاطر سجده نکردن به حضرت آدم ساقط گشته است. دشمنى شگرفى نسبت به آدم پیدا کرد و گفت: «[خدایا] اگر مرا تا رستاخیز واگذارى. فرزندان او [آدم] را زیر فرمان خواهم آورد مگر تعداد کمى را [که نتوانم]».[6]
و در سوره ص، آیه 82 این چنین آمده است: «و سوگند به قدرت تو که همگى را گمراه خواهم کرد».[7]
حال با بیان این مقدمه روشن میشود که اولاً: شیطان از طایفه جن است. و آنها نیز همچون انسانها مکلفاند: «پس سجده کردند جز ابلیس که از جن بود».[8] «ما جن و انس را نیافریدیم مگر براى آنکه [خدا را] عبادت کنند».[9]
جن و از جمله شیطان موجودى است مختار و انتخاب گر و بر سر دو راهى قرار میگیرد و باید یکى را انتخاب کند. اگر حق را پذیرفت به پاداش نیک میرسد و اگر باطل را انتخاب نمود عقاب میگردد. و آیه 56 سوره ذاریات که ذکر شد دلالت دارد که جن و انس در تکلیف به عبادت شریک هستند. و نیز قرآن کریم از قول خود جن نقل میفرماید که آنان دو دستهاند و خوب و بد دارند: «و اینکه از ما [گروهى] شایستگانند و گروهى جز آن، ما دستههاى گوناگونیم».[10]
ثانیاً: بزرگترین لطف و عنایت در باب ابلیس این بود که در درجه اول توفیق عبادت حضرت حق را یافته بود و در درجه بعد به علت کثرت عبادت در زمره فرشتگان به حساب میآمد و آن قدر این قرب به ساحت عالم ملایک زیاد بود که قرآن کریم ابلیس را در ماجراى سجده به آدم از مجموعه فرشتگان (مستثنى منه) استثناء مینماید: «همه فرشتگان جمیعاً سجده کردند به جز ابلیس».[11] و بزرگترین استحقاق یارى درباره شیطان (ابلیس) همان همنشینى با فرشتگان و درک صفا و پاکى و طهارت آنها بود. و یکى از قوانین نظام هستى این است که هر چه معرفت بیشتر و درجه مکلف راقیتر باشد. در صورت بروز خطا و اشتباه شدت عقاب افزونتر است!
از اینرو؛ بعد از اتمام حجت (بندگى و همنشینى با ملایک) درباره شیطان و استکبار وى در مورد سجده به آدم خطابهاى شدید حضرت حق نشان از شدت عقوبت و سقوط درجه شیطان دارد.
- امر الهى به سجده براى آدم(ع).
- امتیازات ویژه آدم که بر اساس آنها، خداوند فرمان سجده براى او را صادر کرد.
- مقابله ابلیس و آباء او از سجده.
- پاسخ وى در بیان علت این استکبار:
«من کسى نیستم که براى بشرى که او را از گِل خشکیدهاى که از گل بدبویى گرفته شده است آفریدهاى سجده کنم!».[1]
و یا در تعبیرى دیگر که میگوید: «من از او بهترم. مرا از آتش و او را از خاک آفریدهاى».[2]
این آزمون بزرگى بود و او با آن همه عبادت که به تعبیر امام على(ع): شش هزار سال عبادت کرد که معلوم نیست به شمار سالهاى دنیایى است یا اخروى (که هر روز آن خود هزار سال است).[3]
پس از این آزمایش چنان پست و مطرود شد که به او خطاب شد: «برو بیرون، تو رانده شدهاى»،[4] «تا روز رستاخیز بر تو لعنت باد».[5] از اینجاست که ما باید مراقب خویشتن باشیم. پنداریم اگر خداوند توفیقى عطا فرموده و ما چند روزى در راه درستى گام برداشتیم. تا پایان چنان خواهیم ماند. جهان عرصه دگرگونیهاست. آدمى تا زنده است. و بر راستاى باریک روزگار میگذرد. احتمال سقوط دارد. و لذا همواره باید از درگاه ربوبى عاقبت خیر را درخواست نماییم. قسمت دیگر عکسالعمل شیطان پس از راندگى است. هنگامى که دریافت مسئله جدى است و از آن مقام والایى که داشته به خاطر سجده نکردن به حضرت آدم ساقط گشته است. دشمنى شگرفى نسبت به آدم پیدا کرد و گفت: «[خدایا] اگر مرا تا رستاخیز واگذارى. فرزندان او [آدم] را زیر فرمان خواهم آورد مگر تعداد کمى را [که نتوانم]».[6]
و در سوره ص، آیه 82 این چنین آمده است: «و سوگند به قدرت تو که همگى را گمراه خواهم کرد».[7]
حال با بیان این مقدمه روشن میشود که اولاً: شیطان از طایفه جن است. و آنها نیز همچون انسانها مکلفاند: «پس سجده کردند جز ابلیس که از جن بود».[8] «ما جن و انس را نیافریدیم مگر براى آنکه [خدا را] عبادت کنند».[9]
جن و از جمله شیطان موجودى است مختار و انتخاب گر و بر سر دو راهى قرار میگیرد و باید یکى را انتخاب کند. اگر حق را پذیرفت به پاداش نیک میرسد و اگر باطل را انتخاب نمود عقاب میگردد. و آیه 56 سوره ذاریات که ذکر شد دلالت دارد که جن و انس در تکلیف به عبادت شریک هستند. و نیز قرآن کریم از قول خود جن نقل میفرماید که آنان دو دستهاند و خوب و بد دارند: «و اینکه از ما [گروهى] شایستگانند و گروهى جز آن، ما دستههاى گوناگونیم».[10]
ثانیاً: بزرگترین لطف و عنایت در باب ابلیس این بود که در درجه اول توفیق عبادت حضرت حق را یافته بود و در درجه بعد به علت کثرت عبادت در زمره فرشتگان به حساب میآمد و آن قدر این قرب به ساحت عالم ملایک زیاد بود که قرآن کریم ابلیس را در ماجراى سجده به آدم از مجموعه فرشتگان (مستثنى منه) استثناء مینماید: «همه فرشتگان جمیعاً سجده کردند به جز ابلیس».[11] و بزرگترین استحقاق یارى درباره شیطان (ابلیس) همان همنشینى با فرشتگان و درک صفا و پاکى و طهارت آنها بود. و یکى از قوانین نظام هستى این است که هر چه معرفت بیشتر و درجه مکلف راقیتر باشد. در صورت بروز خطا و اشتباه شدت عقاب افزونتر است!
از اینرو؛ بعد از اتمام حجت (بندگى و همنشینى با ملایک) درباره شیطان و استکبار وى در مورد سجده به آدم خطابهاى شدید حضرت حق نشان از شدت عقوبت و سقوط درجه شیطان دارد.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات